تصور کنید باید تا چند روز آینده کاری را به مشتری تحویل دهید، اما هنوز آغاز به کار نکرده اید و یا باید بعضی از کارهای شخصی خود را سروسامان بدهید اما مدام با خود می‌گویید حوصله ندارم !

در نتیجه عذاب وجدان و اضطراب مثل خوره به جانتان می‌افتد. به خصوص اگر فریلنسر باشید که بدقولی می‌تواند به قیمت از دست دادن مشتریهایتان تبدیل شود.

قبل از هر چیز بدانید که تنها نیستید! بی‌حوصلگی (حوصله ندارم) وضعیتی است که بسیاری از جوانان دچارش هستند.

اما می‌توانید با روشهایی خود را مجبور به انجام این کارها نمایید و در انتها حس مفید بودن و شاد بودن را در خود ایجاد کنید.

اگر شما هم مدام با خود می‌گویید که «حوصله هیچ کاری رو ندارم»، «حوصله ندارم چیکار کنم» این مقاله برای شما است.

اگر می خواهید از شر بی حوصلگی رها شوید، اول باید بدانید دلیل اصلی بی حوصلگیتان چیست. ببینید کدام یک از دلایل زیر برای شما آشناست. سپس راهکارش را به کار ببندید:

نمی‌توانم کاری را بی‌نقص انجام دهم (حوصله ندارم)

راهکار: هدف خود را تغییر دهید

احتمالاً به کمالگرایی (perfectionism) دچارید. افراد کمالگرا به قدری برایشان مهم است که کارها را به بهترین شکل ممکن انجام دهند که در نهایت خود را از انجام آن کار عاجز می‌کنند و با ترفند حوصله نداشتن و تنبلی از انجام کار شانه خالی می‌کنند.

اگر هدف شما تا این لحظه این بوده که آن کار به خصوص را بدون هیچ نقصی انجام دهید، اکنون هدف خود را تنها به انجام آن کار با کیفیتی معمولی محدود کنید!

حواستان باشد که ذهنتان شما را فریب ندهد. چون ذهن شما از روی عادت به دنبال یافتن ایراد در عملکردتان خواهد بود. مچش را بگیرید و با خود تکرار کنید که «من می‌خواهم این کار را با کیفیتی معمولی به پایان برسانم و چند ایراد کوچک در یک کار معمولی طبیعی است».

تلفن ابری

 انرژی ندارم (حوصله ندارم)

راهکار: توی دلِ کار بروید

طبیعی است که بعضی از روزها کسل باشیم و حوصله انجام تعهداتمان را نداشتیم.

این بی‌حوصلگی و نداشتن انرژی ممکن است حتی دلایل جسمانی داشته باشد، مانند کمبود آهن یا محروم بودن از نور خورشید.

اما تعهد و وظیفه را نمی‌توان قربانی این گونه شرایط نامطلوب کرد. گذشته از آن، انفعال به بی‌حوصلگیِ شما دامن می‌زند و در یک چرخه معیوب گیر می‌افتید. چون نداشتن دستاورد به شما احساس بدی می‌دهد و بی‌حوصلگی‌تان تقویت می‌شود.

در این موقعیتها بخشی از وجود شما دوست دارد از کار طفره برود و بهانه‌تراشی می‌کند. ما این بخش از وجود را نفی نمی‌کنیم.

همه ما یک کودک درون داریم که گاهی دوست دارد از انجام وظایف شانه خالی کند، حوصله انجام وظایف را ندارد و ترجیح می‌دهد هر کاری بکند، به جز آن کاری که وظیفه‌اش است. کاری که شما می‌کنید این است که بدون توجه به بهانه‌جوییهای این کودک، بالای سر او بایستید و او را مجبور به انجام آن کار بکنید.

در نهایت، وقتی آن کار را انجام دادید، از بزرگسال درونتان تشکر خواهید کرد که به شما زورگویی کرده است. چون همیشه نباید در صورت وجود حس اشتیاق برای انجام کاری، آن را انجام دهیم، بلکه گاهی باید بر خلاف میل و حس شخصی‌مان،خود را ملزم به انجام آن کار کنیم. زیرا شما یک بزرگسالید و یک بزرگسال در قبال خود و اطرافیانش مسئول است.

کاری که باید انجام دهم خیلی سخت است 

راهکار: خُردش کنید

پیش از انجام بعضی از کارهای دشوار به قدری از آن کار در ذهنمان هیولا می‌سازیم که دیگر جرأت نمی‌کنیم طرفش برویم. بنابراین به بهانه حوصله نداشتن مدام آن را به تعویق می‌اندازیم. اما تجربه نشان داده این وحشت با شروع کار رنگ می‌بازد و می‌بینیم به آن دشواری هم که فکر می‌کردیم نبوده است.

کاری که خیلی به ما کمک می‌کند وحشتمان از انجام کارهای دشوار بریزد، این است که آن کار را به اجزای کوچکتر خُرد کنیم.

برای مثال اگر آن کار دشواری را که از انجام طفره می‌رویم x بنامیم، باید انجام کار x را به مراحل a و b و c تقسیم کنیم. اکنون دیگر هدف شما به هیچ وجه انجام x نیست، بلکه هدف شما فقط و فقط انجام a است.

وقتی a به پایان رسید، هدف شما باز فقط و فقط انجام b است، و به همین ترتیب تا آخرین مرحله نیز به پایان برسد.

اگر برای انجام کارتان زمان کوتاهی دارید، برای هر مرحله نیز مهلت تعیین کنید. به این ترتیب به جای اینکه انرژی خود را با اضطراب و احساس گناه از انجام ندادن کارتان هدر دهید، همان انرژی را با برنامه ریزی در مسیر انجام کارتان مصرف کرده‌اید.

تلفن تجاری

نتیجه گیری

حوصله نداشتن هر از گاهی گریبانگیر همه‌مان می‌شود. گاهی خودمان آگاهیم که چرا حوصله نداریم و گاهی اصلاً نمی‌دانیم این بی‌حوصلگی یکباره از کجا سر و کله‌اش پیدا شد.

مهم این است که به هیچ وجه خود را سرزنش نکنید. نخستین واکنش شما به این احساستان باید مهربانانه باشد. با خود همدردی کنید و به خود دلداری بدهید که «این حالت برای همه پیش می‌آید و طبیعی است. مهم این است که آن را مدیریت کنیم».

برگرفته از: hbr.org