چه زمانی باید استعفا داد؟

اصلا چرا باید به استعفا دادن فکر کرد؟ از این زاویه به قضیه نگاه کنید: شما دستکم روزی ۸ ساعت از عمر خود را در محیط کار می گذرانید. ۸ ساعت آن را هم احتمالا یا خوابید یا مشغول رسیدگی به کارهای شخصی. پس در عمل نیمی از زمان بیداری شما در محیط کارتان سپری می شود و اگر از شغل خود رضایت ندارید یا محیط کارتان برای شما نامطلوب است، در واقع دارید نیمی از عمر خود را آزار می بینید. اما از کجا بدانیم ما هم باید از شغل خود استعفا دهیم یا خیر؟و چگونه استعفا بدهم؟.

۶ نشانه که باید درمورد شغلتان تجدید نظر کنید

برخی نشانه ها در زندگی شغلی به شما اخطار می دهد که یک جای کار می لنگد و بهتر است به فکر استعفا دادن باشید. تعدادی از این نشانه ها را بررسی می کنیم. ببینید این نشانه ها را تا چه اندازه در خود پیدا می کنید و آیا زنگ خطر برایتان به صدا درآمده است و خودتان را به نشنیدن می زنید؟

۱. بی علاقگی به محیط کار و همکاران

اگر محیط کارتان را نمی پسندید و اگر ارتباط مناسبی با همکاران تان ندارید، این می تواند نشانه ای باشد که نیاز به تغییر دارید. ممکن است به دنبال یک محیط کاری پرانرژی و پرجنب و جوش باشید اما از بد روزگار سر از اداره ای در آورده اید که کارمندان در تمام طول روز زیر نور لامپ سفید مهتابی مشغول چرت زدن یا بازی با گوشی خود هستند.

استعفا دادن

بی علاقگی به کار یا محیط کار می تواند زنگ خطری باشد که باید در شغلتان تجدیدنظر کنید

 یا ممکن است محیط کارتان بیش از حد تحملتان پرتنش باشد، یا از فرهنگ حاکم در آن محیط کار به ستوه آمده باشید. از زیر آب زنی ها، خاله زنک بازی ها و بسیاری رفتارهای ناپسند دیگر.

۲. نداشتن رابطه خوب با رئیس

داشتن ارتباط خوب با رییس یکی از عوامل مهم ماندن یا نماندن در یک شغل است. هر چه نباشد، شما قرار است خواسته های (بخوانید دستورهای!) او را اجرا کنید. ممکن است شما مهندس خوبی باشید، اما اگر رییس تان از شما خوشش نیاید، می تواند طوری با شما رفتار کند که انگار شما یک آدم بی مصرف هستید، کارمندی که هرکاری انجام می دهد پر از ایراد است. بعضی از رئیسان هم بسیار بداخلاق هستند و چپ و راست با کارکنان خود بدرفتاری می‌کنند.

 گاهی نیز شما احساس می کنید که رییس تان لیاقت ریاست بر شما را ندارد. اگر حس کنید رییس تان آدم بی سواد و بی کفایتی است که فقط به اتکای شانس یا نفوذ اطرافیانش توانسته موقعیتی بالاتر از شما بیابد، این دیدگاه منفی شما، چه درست باشد و چه نباشد، به تدریج تحمل او را سخت خواهدکرد. پس شاید وقت استعفا از کار رسیده باشد!.

۳. اصلاً از کارت خوشت می آید یا نه؟!

آدم ها علایق متفاوتی دارند؛ برخی مشاغل فنی را دوست دارند، بعضی کارهای خلاقانه را بیش تر دوست دارند، بعضی افراد دوست دارند در مشاغلی باشند که همراه با تعامل با آدم های دیگر است. اگر علایق تان را درست تشخیص نداده اید یا به اجبار شغلی را برعهده گرفته اید که باب طبع تان نیست، خوب است که درباره تغییر شغل تان و استعفا دادن فکر کنید.

استعفا دادن

اگر شغلتان را دوست ندارید در عمل نیمی از زمان بیداری خود را به انجام کاری می گذرانید که دوست ندارید. ارزشش را دارد؟

برای تشخیص این مورد باید فقط و فقط با خودتان صادق باشید. همه آدم ها از تغییر شرایط واهمه دارند اما خیلی وقت ها این ترس بی اساس است. این نکته طلایی را به خاطر داشته باشید: احتمال این که شما در شغل مورد علاقه تان موفق باشید بیش تر از احتمال موفقیت در شغلی است که آن را از روی اجبار و ترس از بی کاری بی پولی انجام می دهید. پس برای ترک کردن شغلی که به آن علاقه دارید دل و جرات بیش تری به خرج دهید!.

۴. امروز با دیروزت فرقی داشته ای یا نه؟ 

جایی خواندم که اگر به جایی رسیدید که می توانید تنظیمات شغل تان را روی اتوپایلوت بگذارید و نیمه خواب و نیمه بیدار کارتان را انجام بدهید، بهتر است به تغییر شغل تان فکر کنید. وقتی شما شغل جدیدی را آغاز می کنید، نکات آموزنده زیادی برای شما دارد، اما پس از مدتی دیگر شما چیز جدیدی یاد نمی گیرید. با تکرار فعالیت ها، ظرایف کار را از یر شده اید و آن شغل بیش تر از آن، فرصتی برای اعتلای حرفه ای شما نخواهد بود.

۵. دیگر کارایی گذشته را نداری؟

گاهی وقت ها شما خودتان متوجه کم شدن کارایی تان می شوید، گاهی وقت ها نیز همکاران تان یا رییس تان این مساله را می فهمند و به شما اطلاع می دهند. خبر بدی است که شما دیگر مثل گذشته نمی درخشید. دیگر آن روزها که با خلاقیت، نوآوری و تیزبینی کارهایی را انجام می دادید که همه متعجب می شدند، گذشته است. نمره شما در ارزیابی عملکردهایی که انجام می شود پایین می آید، دیگر در جلسات مختلف صحبت از شایستگی های شما نیست و دیگر همکاران تان به شما حسودی نمی کنند. در سراشیبی افتاده اید و کارایی تان در حال کم شدن است.

کاهش کارایی

کاهش کارایی هم می تواند یکی از نشانه هایی باشد که شما به تغییر شغل و استعفا دادن نیاز دارید. شما به یک چالش جدید نیاز دارید تا دوباره بتوانید توان مندی های خاک گرفته تان را از پستو بیرون بیاورید.

۶. اَه! باز هم شنبه!

آیا وقتی صبح از خواب بیدار می شوید زیر لب می گویید «اه، دوباره باید برم سر کار؟» آِیا به دلیل فشار کار و تنش با همکاران دچار سردرد و اسپاسم عضلانی می شوید؟ مصرف سیگارتان زیاد شده؟ مدام درباره شغل تان غر می زنید؟ آیا از این که مریض بشوید و توی خانه بمانید خوشحال می شوید؟ همه این ها علائمی هستند از این که جسم و روح شما در این شغل آزار می بیند.

حواست به چاله و چاه باشد

در نهایت باید بگویم اگر تصمیم به استعفا دادن گرفتید، بهتر است سنجیده عمل کنید. نترسیدن از تغییر به این معنا نیست که بی گدار به آب بزنید. ببینید که آیا موقعیت مناسب جایگزینی در اختیار دارید؟ چه قدر به حقوق تان وابسته اید؟ چه قدر پس انداز دارید؟ چه قدر طول می کشد شغل جدیدی بیابید؟ شاید بهتر باشد استعفا دادن را تا پیدا کردن شغل جایگزین عقب بیندازید.

این که چقدر باید این نشانه را جدی بگیرید، بستگی به میزان بلندپروازی و انگیزه شما دارد. بعضی افراد همواره به دنبال موقعیت های جدیدتر و بهتر هستند و آرام و قرار ندارند. برخی هم به آب باریکه ای راضی اند و همین که مطمئن باشند آخر ماه مبلغ مشخصی به حسابشان واریز می شود راضی شان می کند.

آیا تا به حال از شغلی استعفا داده‌اید و یا با فکر استعفا کردن کلنجار می‌روید؟ دیدگاههای خود را برای ما بنویسید.