کارآفرینان به دلایل زیادی شکست میخورند، لیست کردن دلایلی که زمینه شکست کارآفرینان را فراهم میکند، به عنوان آینه ای که کارآفرینان میتوانند از طریق آن به چهره خود نگاه کنند و اشتباهات خود را ببینند، مفید است.

۱۰ دلیل برای شکست کارآفرینان

دلایل شکست یک کارآفرین میتواند حداقل شامل ۱۰ مورد زیر باشد :

۱٫به اندازه کافی باهوش نبودن

منظور از هوش، در اینجا IQ نیست، منظور اینجا هوش کارآفرینی یا همان (EIQ) در مورد درک کلی از موقعیت‌ها است. بسیاری از کارآفرینان ایده را درک می‌کنند، اما بازاری که این ایده را بپذیرد یا رد کند، را درک نمیکنند، آنها در مورد این موضوع که نوآوری تصادفی، غیرقابل‌ کنترل و بدون برنامه‌ریزی واقعا کارساز است یا نه، درکی ندارند.

دفترشما

باهوش نبودن

یا درک درستی از اینکه رقبای واقعی چه کسانی هستند، ندارند. اغلب کارآفرینان دارای تفکری با عمق دامنه کم هستند: آنها دقیقا نمی‌دانند که درباره چه چیزی صحبت می‌کنند (گرچه اغلب در مورد یک بازی خوب صحبت میکنند). بسیاری از کارآفرینان به این دلیل شکست می‌خورند که در واقع کارآفرینان نیستند، بلکه تغییر دهنده موضوعات هستند. حتی بدتر از آن، کارآفرینانی هستند که بر این باورند که در فعالیت‌هایی که در آن همه معتقد هستند که آنها عملکردشان وحشتناک است، فوق‌العاده هستند. اگر یک کارآفرین قادر به دیدن چیزی باشد که دیگران می‌بینند، او نسبت به موفقیت نابینا است.

۲-ندانستن اینکه چه کسی، چه کسی است؟( قدرت تشخیص و شناخت افراد)

دفترشما

قدرت تشخیص و شناخت افراد

کارآفرینان اغلب شکست میخورند چرا که آنها قدرت تشخصی دوستان خود را از دشمنانشان ندارند. آنها نمی‌توانند هوش کارآفرینی یا همان EIQ را از بلوف یا لاف تشخیص دهند. آنها نمی‌توانند یک حسابدار خوب نیمه‌وقت پیدا کنند و هیچ ایده‌ای ندارند که چطور مهارت‌ها و تجربیات مشاور حقوقی را ارزیابی کنند. آنها همچنین به این دلیل شکست می‌خورند که نمی‌توانند موسسان هوشمند و کارمندان یا نحوه بهینه‌سازی مشارکت‌های خود را به رسمیت بشناسند. آنها به این دلیل شکست می‌خورند که نمی‌توانند فرشتگان سرمایه گذار بی عقل را از سرمایه گذاران منظبط جدا کنند. چیزهای زیادی برای دانستن وجود دارد، و بسیاری از کارآفرینان به اندازه کافی درباره افراد نمی‌دانند.

۳-پیدا نکردن مقدار کافی بودجه ( عدم تشخیص میزان درست سرمایه گذاری)

کارآفرینان اغلب شکست می خورند زیرا نمی‌توانند در زمان مناسب و با ارزیابی مناسب، نوع مناسب بودجه مالی را افزایش دهند. آنها بیش از حد از پول خود و پول دوستان و خانواده استفاده می کنند – و هر بار که یک دوست یا اعضای خانواده در مورد چگونگی انجام این شراکت و سرمایه گذاری آنها، می پرسد، منحرف(گیج) می شوند. کارآفرینان شکست می خورند زیرا نمی دانند چگونه سرمایه گذاری های شرکت یا سرمایه خود را در طول تایم لاین های طراحی شده برای بهینه سازی ارزیابی ها ارزش گذاری کنند. آنها نمیتوانند درک کنند که چه مقدار پول برای برآورده شدن نقاط مایلستون لازم است. یا چگونگی احترام گذاشتن به سرمایه گذاران خود که به طور مرتب بایستی با آن ها ارتباطات حرفه ای داشته باشند، را نمیدانند، به خصوص اگر قصد داشته باشند از آنها پول بگیرند، شیوه برقراری ارتباط با آن ها را بلد نیستند.

۴-انتظارات بزرگ داشتن

اگر به معجزه اعتقاد داشته باشیم، راه فراری نیست. کارآفرینانی که اغلب این کار را انجام می‌دهند و منتظر معجزه هستند، به این دلیل که باور دارند که دنیا را تغییر خواهند داد و اگر جهان از اقتدار آنها استقبال نکند، تقصیر دنیا است، نه مال آنها. شکست میخورند.

کارآفرینان به این دلیل شکست می‌خورند که اغلب خودخواهانه و حریص فکر میکنند و اعتقاد دارند که دارند که آنها فقط یک فروش بیرونی از انقلاب یک صنعت هستند و از طریق آن ثروتمند می‌شوند.

بیشتر بخوانید: درس های مهم در استارت آپ های ناموفق

۵-مهارت‌های بسیار نرم

دفترشما

مهارت‌های بسیار نرم

کارآفرینان اغلب با شکست مواجه می شوند، زیرا آنها در خانه به سر می برند؛ زیرا آنها ذهن خود را خارج از در نظر گرفتن شرایط نامناسب یا نامناسب بیرونی و درونی می بینند. بعضی از کارآفرینان معروف و بی نظیر هستند و معتقدند که ما می دانیم آنها چه کسانی هستند. اگر یک کارآفرین نتواند شنونده خوبی باشد، ناامن، ضعیف به نظر می رسد و اگر توان تحمل نظر مخالف را نداشته باشد، شکست خواهد خورد. بدترین کارآفرینان کسانی هستند که نمی‌توانند مسئولیت پذیران خوبی برای عملکردشان باشند و روزها و شب های خود را پیدا کردن مقصر جهت توجیه اشتباهات خود، میگذرانند.

۶-شرکای نامناسب

کارآفرینان اغلب به این دلیل شکست می‌خورند که با شرکای اشتباهی وارد شراکت میشوند، “اشتباه” در اینجا عبارت گسترده ای است. این شامل همکارانی است که با هر چیزی که کارآفرین می‌گوید موافق هستند، “افراد خوب” که دیگران آن ها تایید میکنند اما با کارآفرینی آشنا نیستند ، شرکایی که از کارآفرینی استفاده می‌کنند تا فروش کانال خودشان را به نمایش بگذارند، رایزن های قانونی که هزینه‌های غیرضروری را به کارآفرینان تحمیل کرده و راهنمایانی که انگار همه چیز را در مورد هر چیزی می‌دانند. کارآفرینان خوب یک فیلتر هدف دارند که از طریق آن ، شرکاء رو از فیلتر زمانی خود رد میکنند: آیا این شریک واقعا از نظر زمانی برای من با ارزش است؟ کارآفرینانی که شکست می‌خورند این فیلتر را ندارند.

۷-فروش ناکارآمد

کارآفرینان اغلب به این دلیل شکست می‌خورند که نمی‌توانند در زمان مناسب به مشتریان مناسب فروش خود را با قیمت مناسب انجام دهند. فروش استارتاپی، به طور واضح متفاوت از فروشی است که در آن شرکت‌های تاسیس شده از یک فروش با سرعت تقریبا خودکار لذت می‌برند .

کارآفرینان خوب درک درستی از تمامی اشکال و طعم های فرآیند فروش مانند فروش فانوس دریایی، شکار آرم، نحوه خرید مشتریان زودهنگام، را دارند. کارآفرینانی که فروش کمتر را به نفع فعالیت‌های رقیب، به ویژه R & D، رد می‌کنند.

۸-نامریی بودن بازار

سرمایه گذاران بازار اغلب به این دلیل شکست می‌خورند که شرکت‌های آنها برای جهان نامریی هستند، زیرا نمی‌توانند پول و بودجه مناسبی را صرف بازاریابی و روابط عمومی PR کنند. این یک اشتباه بزرگ است که برخی از کارآفرینان زمانیکه از نظر مالی در تنگنا هستند، مرتکب می‌شوند. پولیش کردن محصولات و خدمات تا زمانی که در نور آفتاب بدرخشد، هدر دادن پول است. کارآفرینان هوشمند زودتر از همیشه و از طریق تمام رسانه های موجود، به ویژه رسانه های دیجیتال، این مفهوم را درک کرده اند که اگر آنها شما(مشتریان) را پیدا نکنند، نمی توانند شما(مشتریان) را خریداری کنند.

۹-فلج محورها

کارآفرینان اغلب به این دلیل شکست می‌خورند که نمی‌توانند با حوادث و شرایط غیرقابل ‌پیش‌بینی انطباق پیدا کنند (گویی هر رویداد یا شرایط کارآفرینانه قابل ‌پیش‌بینی است.). همه استارت اپ ها به محورها نیاز دارند، کارآفرینان ناموفق نمی‌توانند محور باشند. در عوض، آنها خود را در مسیر نگه میدارند – حتی زمانی که کل جهان بر این باور است که آنها به شدت از مسیر خود منحرف شده‌اند و در شرف سقوط به سمت یک کوه بزرگ هستند.

۱۰-نداشتن حس خروج اجتناب ناپذیر

کارآفرینان اغلب شکست می خورند، زیرا نمی توانند خروج نهایی خود را نسبتا به زودی در سفر خود ارزیابی کنند. محدوده خروجی هنگامی شروع می شود که محصولات و خدمات به بازار برسد و هنگامی که منبع و سرعت رقابت مشخص می شود، خود را نشان می دهد. کارآفرینان خوب یک حس را دارند که چگونه یک خروج (در صورتی که یک اتفاق رخ دهد) طی یک سال از راه اندازی(لانچ) آنها رخ دهد. کارآفرینان بد به معجزه اعتقاد دارند!!

این مطلب توسط سایت هم بازار برای دفترشما تهیه شده است. شما هم می‌توانید با سایت دفترشما همکاری رسانه ای داشته باشید.

منبع :

https://www.forbes.com/sites/steveandriole/2016/04/01/10-reasons-why-entrepreneurs-fail/#28e654fa42d9