به عنوان مدیر یک کسب و کار درک زبان بازاریابی برای بازاریابی آنلاین ضروری است. در این مقاله به مهم‌ترین اصطلاحات دیجیتال مارکتینگ اشاره کرده‌ام. آمار نشان می‌دهد که 70 درصد از صاحبان کسب و کار کمپین‌های دیجیتال مارکتینگ را خودشان مدیریت می‌کنند. شما هم کمپین‌های بازاریابی کسب و کارتان را خودتان مدیریت می‌کنید؟ پس نیاز است بدانید دیجیتال مارکتینگ چطور کار می‌کند. در غیر این صورت برای دست یابی به موفقیت با شکست مواجه خواهید شد.

حتی اگر فعالیت‌های دیجیتال مارکتینگ کسب و کارتان توسط خودتان انجام نمی‌شود و کارمندان آن را بر عهده دارند یا به شرکت دیگری سپرده‌اید برای ارزیابی کار آن‌ها باید این اصطلاحات را بدانید. دانستن اصطلاحات پایه‌ی دیجیتال مارکتینگ پیش زمینه‌ی خوبی برای یادگیری بازاریابی آنلاین است.

یادگیری این لغات تخصصی در درک مفاهیم، به کار بردن اصول در کسب و کار و تصمیم در رابطه با اینکه چه روش‌های بازاریابی به بهترین نحو برای شما کار می‌کند لازم است.

این اصطلاحات دیجیتال مارکتینگ از مهم‌ترین و پرکاربردترین آن‌ها است که اغلب اوقات توسط دیجیتال مارکترها و کارآفرینان استفاده می‌شود.

1. بازاریابی محتوایی (Content Marketing)

بازاریابی محتوایی شامل تولید و اشتراک گذاری محتوای آنلاین برای جذب مشتریان هدف که قرار است منجر به خرید شود را می‌گویند.

در بازاریابی محتوایی ارزش از طریق تولید محتوای سودمند و با ارزش به مخاطب القا می‌شود و اغلب در کمپین‌های بازاریابی درون گرا استفاده می‌شود.

 

2. سئو (SEO)

به دست آوردن سه نتایج بالای صفحه‌ی نتایج جستجو یکی از اهداف اصلی کمپین‎‌های بازاریابی سایت است. دیجیتال مارکترها برای رسیدن به این هدف از سئو استفاده می‌کنند.

سئو روندی است که رتبه‌ی صفحات وب را در صفحه‌ی نتایج موتورهای جستجو بهبود می‌دهد. تکنیک‌های مختلف سئو مثل بهبود سرعت لود سایت، هدف گذاری درست کلمات کلیدی، ساخت بک لینک و … می‌تواند رتبه‌ی بهتری برای وبسایت کسب کند.

در همین رابطه بخوانید: سئو یا گوگل ادز؛ کدام مناسب کسب و کار من است؟

 

3. کال تو اکشن (Call To Action)

کال تو اکشن یا CTA افراد را به پاسخ یا اجرای فعالیتی که مدنظر شما است دعوت می‌کند.

بر فرض مثال، اگر شما از بازدیدکننده‌ی سایت خود بخواهید محصول شما را به صورت رایگان قبل از خرید آن تست کند کال تو اکشن شما می‌تواند استفاده رایگان از محصولتان باشد که به اصطلاح به آن “START FREE TRIAL” می‌گویند.

 

4. هزینه جذب مشتری (Customer Acquisition Cost)

هزینه جذب مشتری یا CAC به مقدار پولی که نیاز است برای به دست آوردن مشتری که خرید انجام می‌دهد صرف شود می‌گویند. در واقع یک شاخص بازاریابی است که میزان پولی که باید برای جذب مشتریان جدید صرف شود را اندازه می‌گیرد.

هزینه جذب مشتری خود را با اضافه کردن هزینه‌های کلی فروش و بازاریابی برای بازه زمانی مشخص محاسبه کنید. سپس کل مبلغ را بر تعداد مشتریان جدید در همان بازه‌ی زمانی تقسیم کنید، عدد به دست آمده همان هزینه‌ی جذب مشتری است.

 

5. تست A/B

تست A/B یک روش تحقیقی است که در آن دو نوع متغیر تست می‌شود که متغیر A و B نام دارند. هدف آن کشف این است که کدام یک از این دو نتایج بهتری را برای ما به همراه دارد.

تست‌های A/B معمولا بر روی عناصر وبسایت مثل دکمه‌ها، هدلاین‌ها، فرم‌ها و … انجام می‌شود.

 

6. تجزیه و تحلیل (Analytics)

تجزیه و تحلیل دیجیتال مارکتینگ سیستم جمع آوری و مطالعه‌ی الگوریتم داده‌های مرتبطی است که در رابطه با عملکرد کمپین‌های بازاریابی وجود دارد.

این داده‌ها در فعالیت‌های بازاریابی بینش با ارزشی را برای کمک به تصمیم گیری بهتر در رابطه با استراتژی‌های بازاریابی فراهم می‌کنند.

 

7. نرخ پرش (Bounce Rate)

نرخ پرش به درصد افرادی برمی‌گردد که به وبسایت شما می‌آیند و بدون بازدید هیچ صفحه‌ی دیگری از سایت آن را ترک می‌کنند.

بر اساس حوزه‌ی بازاری که در آن فعالیت می‌کنید و وبسایتتان، نرخ پرش بین 30 تا 40 درصد معمولا خیلی خوب در نظر گرفته می‌شود.

 

8. پرسونای مخاطب (Buyer Persona)

پرسونای مخاطب توصیف مبتنی بر تحقیق از خریدار ایده آل شما است. معمولا شامل جزئیاتی مثل سن، شغل، موقعیت مکانی، علایق، وضعیت رابطه و موارد دیگری ازز مخاطبان شما می‌شود.

دیجیتال مارکترها قبل از ساختن مارکتینگ پلن یا راه اندازی هر گونه کمپین بازاریابی پرسونای مخاطب خود را توسعه می‌دهند.

در همین رابطه بخوانید: چگونه پرسونای مخاطب طراحی کنیم؟

 

9. لندینگ پیج (Landing Page)

لندینگ پیج یک صفحه‌ی وب مستقل است که برای هدفی خاص مانند ترغیب بازدیدکنندگان به انجام فعالیت مدنظرتان ( مثل ثبت نام برای خبرنامه ایمیلی یا وبینار) طراحی می‌شود.

لندینگ پیج با عناوینی مثل “destination page” ،”lead capture page”، یا “static page” هم شناخته می‌شود.

 

10. قیف بازاریابی (Marketing Funnel)

قیف بازاریابی

قیف بازاریابی به مراحل مختلفی که در سفر بازدیدکننده‌ی سایت شما قبل از اینکه تصمیم به خرید محصولتان بگیرد اتفاق می‌افتد گفته می‌شود. یک قیف پایه معمولا شامل سه مرحله‌ی آگاهی (Awareness)، توجه (Consideration) و تبدیل (Conversion) است.

صاحبان استارتاپ و بازاریاب‌ها می‌توانند بر اساس اینکه مارکتینگ پلن آن‌ها چگونه کار می‌کند مراحل بیشتری به قیف خود اضافه کنند. در حالی که اکثر قیف‌های بازاریابی با خرید محصول توسط مشتری پایان می‌یابد قیف می‌تواند گسترده‌تر شود و تکنیک‌های تعامل پس از فروش برای پرورش روابط با مشتریان را نیز دربر بگیرد.

یکی از بهترین نکات دیجیتال مارکتینگ برای جلوگیری از برملا شدن قیف شما این است که حواستان به تخفیفات و محتوایی که در هر مرحله از قیف ارائه می‌کنید باشد و به مرتبط بودن، زمان بندی و ارزش آن هم توجه کنید.

در همین رابطه بخوانید: اهمیت قیف فروش در بازاریابی و تحول کسب و کار

 

11. لید (Lead)

لید فرد یا شرکتی است که به محصول یا سرویس شما علاقه نشان می‌دهد. در واقع آن‌ها کسانی هستند که برای وبینار یا خبرنامه ایمیلی شما ثبت نام می‌کنند، تماس رزرو می‌کنند و … .

 

12. تبلیغات (Advertising)

تبلیغات تلاش تبلیغاتی شما برای تاثیر بر مخاطبان جهت خرید محصولتان یا واکنش به تخفیف‌ها است.

تبلیغات با بازاریابی متفاوت است. تبلیغات جزئی از بازاریابی است و در تلویزیون، بروشور، رادیو، کانال‌های دیجیتال یا … انجام می‌شود.

 

13. نرخ تعامل (Engagement Rate)

نرخ تعامل

نرخ تعامل میزان تعامل با کاربران را اندازه می‌گیرد. مثلا اینکه تعداد لایک، کامنت و اشتراک گذاری کاربران نسبت به یک پست در شبکه‌های اجتماعی چقدر است.

این شاخص نشان می‌دهد بازاریابی تعاملی شما در میان روش‌های بازاریابی دیگر چگونه اجرا می‌شود و چگونه بر جلب توجه و علاقه‌ی مخاطبان شما اثر می‌گذارد.

 

14. اتوماسیون بازاریابی (Marketing Automation)

به اتوماتیک کردن فرآیندهای بازاریابی و فروش توسط ابزارها را اتوماسیون بازاریابی می‌گویند که منجر به افزایش بازدهی و پیاده سازی سیستمی ساده و موثر می‌شود.

ابزارهای اتوماسیون بازاریابی می‌توانند برای انتشار پست‌های شبکه‌های اجتماعی، ارسال ایمیل و پاسخگویی اتوماتیک به سوالات مشتریان استفاده شوند.

 

15. نرخ بازگشت سرمایه (Return On Investment)

نرخ بازگشت سرمایه یا ROI شاخص عملکردی است که مقدار درآمدی که شما از کمپین‌های بازاریابی کسب می‌کنید را نسبت به پولی که هزینه کردید محاسبه می‌کند.

شما می‌توانید نرخ بازگشت به سرمایه کسب و کار خود را با فرمول سود خالص – هزینه تبلیغات و تقسیم بر هزینه تبلیغات به دست بیاورید. نتیجه به صورت درصدی به شما نمایش داده می‌شود.