اگر منصف باشیم اینستاگرام نمی‌­تواند از نظر تعداد زیاد کاربران با فیسبوک رقابت کند. شاید ۸۰۰ میلیون کاربر ماهانه اینستاگرام آن را به سومین کانال محبوب رسانه اجتماعی تبدیل کرده باشد، اما این رقم هنوز فاصله زیادی با فیسبوک قهرمان کنونی با ۲ میلیارد کاربر ماهانه دارد. پس چرا تمام پول بازاریابی دیجیتال خود را در فیسبوک سرمایه گذاری نکنیم و به دو برابر تعداد افراد دسترسی پیدا نکنیم؟

زیرا، همانطور که در زیر توضیح می­دهیم، مسئله کمیت نیست، بلکه کیفیت است. و برای بازارهای دیجیتالی که هدفشان گروه­های جوان­تر (کمتر از ۳۰ سال) است، درآمد بازاریابی شما به خصوص برای صنایع بصری مانند مد، زیبایی یا حتی معماری در اینستاگرام بیشتر رشد می‌کند. در ایران به طور مثال کسب درآمد از اینستاگرام روز به روز عمومیت بیشتری می‌یابد.

بعداً، توضیح خواهیم داد که چگونه استراتژی­های خود را تغییر دهید تا بیشترین استفاده را از بازاریابی در هر دو سیستم عامل داشته باشید. اما اول، بیایید ببینیم که چگونه یک کانال نسبتاً کوچکتر می­تواند موج­های بزرگتری را ایجاد کند. مسئله DNA آن­ها است، که در رسانه­‌های اجتماعی به آن الگوریتم­‌های آن­ها گویند.

اینستاگرام در برابر فیسبوک: الگوریتم­ها چه فرقی دارند؟

دفترشما

اینستاگرام در برابر فیسبوک

خلاصه بگویم، مسئله قابل رویت بودن به ازای یک موتور جستجو نیست، بلکه بیشتر مربوط به قابل رویت بودن برای افراد درست است. بسیاری از افراد اولین مشتری خود را از شبکه های اجتماعی می‌یابند

یک لحظه به مبانی برمی­گردیم، الگوریتم فید یک رسانه اجتماعی به کد واقعی اشاره دارد که مشخص می­کند کدام پست­ها توسط کدام کاربرها دیده شوند و به چه ترتیب. دوران فیدهای با ترتیب زمانی گذشته است-و صادقانه بگویم خدا رو شکر که گذشت، در نظر گرفتن این ساختار ساماندهی وقتی که صدها حساب را دنبال می­کنید تعادل خوبی برقرار نمی­کند.

پس کانال­های رسانه اجتماعی از الگوریتم­ها برای دادن تجربه رضایت بخش­تری به شما استفاده می­کنند، که در آن بیشتر پست­هایی که دوست دارید را می­بینید و پست­های نامربوط عمه عجیب خود را کمتر می­بینید. اما دست نوازش بر سر بشر دوستی این کانال­ها نکشید-این الگوریتم همچنین به آن­ها کنترل بیشتری بر تبلیغات­های آن­ها می­دهد.

همانطور که می­توانید تصور کنید، این مسئله کاملا علمی نیست، پس هر کانال رسانه اجتماعی هنگام تعیین معیار مناسبی که بر اساس آن فیدها ساماندهی می­شوند باید تا حدی تیری در تاریکی اندازد. تفاوت بین بازاریابی در فیسبوک در برابر بازاریابی در اینستاگرام در این قسمت نهفته است.

حالا الگوریتم اینستاگرام برای بازاریابی چه کارهایی را بهتر انجام می­دهد؟ الگوریتم­های حقیقی اسرار تجاری ناشناخته هستند، اما آلفرد لوآ از شرکت بافر هر دو الگوریتم فیسبوک و اینستاگرام را بررسی کرد و حدس و گمان­هایی گرد آورد که وقتی آزمایش شدند دقیق و درست از آب در آمدند. این­ها فاکتورهایی هستند که رتبه یک پست (غیر تبلیغاتی) را تعیین می­کنند.

آنچه باید درباره الگوریتم اینستاگرام بدانیم

  1. درگیری. تعداد قلب­ها و نظرات روی هر پست.
  2. مربوط بودن. آیا ژانر پست با کاربر ارتباط دارد؟
  3. روابط. پست­های حساب­هایی که کاربر با آن­ها بیشتر تعامل داشته رتبه بالاتری دارند.
  4. زمان. پست­های از نظر زمانی نزدیک­تر رتبه بالاتری دارند.
  5. جستجوهای پروفایل. پست­های حساب­هایی که کاربر مرتب آن­ها را جستجو کرده رتبه بالاتری دارند.
  6. اشتراک گذاری مستقیم. پست­های حساب­هایی که کاربر مستقیما با دیگران به اشتراک می­گذارد رتبه بالاتری دارند و افرادی که پست­های به اشتراک گذاشته شده را دریافت می­کند افزایش رتبه­ای در پست­های خود دریافت می­کنند.
  7. زمان صرف شده روی پست. زمان صرف شده دقیقا روی یک پست (نه هنگام رد کردن آن).

آنچه باید درباره الگوریتم جدید فیسبوک بدانیم

  1. دوستان و خانواده. پست­ها افرادی که کاربر شخصا می­شناسد رتبه بالاتری می­گیرند. این مسئله مهم است زیرا به این معنی است که پست­های برند­ها کاهش درجه می­یابند.
  2. درگیر بودن. تعداد لایک­ها، نظرات و به اشتراک گذاشتن­هایی که یک پست دریافت می­کند، تقسیم بر زمان.
  3. درگیری مشوق. پست­هایی که احتمال آغاز کردن گفتگویی را دارند رتبه بالاتری می­گیرند.
  4. تصاویر و ویدیوها. پست­های بصری رتبه بالاتر و پست­هایی که تنها متن هستند رتبه پایین­تری دریافت می­کنند.
  5. طعمه کاهش درجه پیدا می­کند. پست­هایی که به شدت برای لایک، به اشتراک گذاری، نظرات، رای دادن یا تگ کردن طعمه می­گذارند رتبه پایین­تری می­گیرند.
  6. پست­های تبلیغاتی کاهش رتبه دارند. پست­هایی که سعی می­کنند مردم را وادار به خرید یک محصول/سرویس یا عضو شدن در یک مسابقه کنند کاهش رتبه دارند. همچنین فیسبوک متن­های ضد تبلیغات­ شناخته شده را بررسی می­کند و تبلیغات­ غیر رسمی را کاهش رتبه می­دهد.هدف بروزرسانی جلوگیری از داستان­های خبری جعلی به واسطه تشویق کردن گفتگوهای شخصی­تر بود، اما نتیجه کمتر در معرض برندها و محتوای عمومی است.
دفترشما

فیس بوک و اینستگرام

به نظر شبیه به استراتژی هماهنگ شده­ای است که فیسبوک دو کانال خود را جدا می­کند. به حداقل رساندن در معرض شخص سوم قرار گرفتن در فیسبوک این کانال را به ریشه­های اجتماعی شخصی­تر خود همراه با دوستان و خانواده بازخواهد گرداند، در عین حال فعالیت کسب و کار برای تبلیغات خود را افزایش می­دهد (دیده شدن رایگان پست­های برندها سخت­تر نیست). اما بازاریابان رسانه اجتماعی هنوز می­توانند برند خود را به رایگان و حتی با نتایج بهتر در اینستاگرام رونق دهند، تا زمانی که محتوا مناسب باشد.

حال که به پشت صحنه نگاه کرده­ایم، بیایید ببینیم چه اتفاقی در صحنه اصلی می­افتد. به صورت زیبا بخواهم خلاصه کنم، اینستاگرام برای بازاریابی مستقیم بهتر است: تعامل با مشتریان، گسترش آگاهی، نمایش محصولات و خدمات جدید، خرید قیاسی ( عمل مقایسه قیمتها قبل از خرید واقعی به منظور دستیابی به بهترین معاملات و قیمت گذاری کالا و خدمات) و بازاریابی تأثیرگذار. علاوه بر این، اینستاگرام نیروگاهی برای جمعیت زیر ۳۰ سال، به ویژه نوجوانان است. از طرف دیگر، فیسبوک تا زمانی که از تبلیغات پولی استفاده می­کنید، بهترین گزینه برای دیده شدن توسط گروه­های سنی بالاتر است. همچنین شایان ذکر است که فیسبوک هدایت کردن کاربران به سایت ثالثی مانند فروشگاه آنلاین را آسان­تر می­کند. اینستاگرام اشتراک گذاری لینک­ها را در پست ها و نظرات منع می­کند، و هر لینک خارجی فقط در بیوگرافی شما ظاهر می­شود. اقدامات اضافی لازم برای بازدید از سایت شما ایجاد ترافیک را دشوارتر می­کند.

بخش اعظم آن به انگیزه­های هر شخص برای استفاده از هر سایت مربوط است. در اصل، فیسبوک سعی دارد بیشتر روی تعامل شخصی و به اشتراک گذاری محتوا با دوستان و افرادی که می­شناسید کار کند. به طوری که ۴۰% از کاربران فیسبوک به هیچ وجه تعامل با شرکت­ها را دوست ندارند و ارتباطات صمیمی­تر را ترجیح می­دهند. اگرچه اینستاگرام بیشتر روی کشف و مشاهده تأکید می­کند، و به تعامل اهمیت کمتری نشان می­دهد-از قضا جالب است که میزان درگیری آن­ها بسیار بیشتر است. به خصوص برای افرادی که در سال های ۱۹۸۵ تا۲۰۰۰ متولد شدند، اینستاگرام به عنوان یک منبع روش و سبک، مکانی ایده آل برای یادگیری روندهای جدید و کشف هنرمندان جدید و همچنین پیگیری مشاهیر مورد علاقه آن­ها دیده می­شود. همانطور که در نمودار زیر مشاهده می­کنید ، اینستاگرام در صنایعی مانند مد، زیبایی، طراحی داخلی، معماری، عکاسی و اخبار افراد مشهور سلطه دارد.

این مسئله باعث می­شود اینستاگرام، برای بازاریابی تأثیرگذار و در معرض نمایش بودن به طور رایگان بهتر باشد؛ کاربران بیشتر در اینستاگرام به طور فعال به دنبال پیشنهاد محصولات می­روند، برخلاف  فیسبوک، که در آن آن­ها به طور فعال این موارد را نادیده می­گیرند. مزیت دیگر اینستاگرام جذب مشتری است. تحقیق شرکت فارستر در سال ۲۰۱۴ نرخ تعامل فیسبوک را ۰٫۷٪، بسیار کندتر از ۴٫۲۱٪ اینستاگرام اعلام کرد. یک تحقیق خود جوش آمارهای به روزتری به ارمغان می­آورد:

در مقایسه با ۶۸٪ از کاربران اینستاگرام، فقط ۳۲٪ از کاربران فیس بوک مرتباً برندها‌ را دنبال می­کنند. آخرین آمار آن‌ها ذکر می­کند که برند‌های تجاری در اینستاگرام به ازای هر دنبال کننده ۵۸ برابر بیشتر از فیسبوک درگیری و مشغول بودن دریافت می­کنند.

بسیاری از این موارد به این مربوط می­شود که دنبال کننده­های فیسبوک به لطف الگوریتم حتی پست­ها را مشاهده نمی­کنند. طبق گزارش خود جوش در بالا، در حالی که برندهای اینستاگرام در هر پست به ۱۰۰٪ مخاطبان خود دست پیدا می­کنند، این رقم برای فیسبوک به ۶% به شدت کاهش می­یابد.

شاید دلیل آن طرز فکر کاربران باشد، یا شاید محدودیت­هایی که الگوریتم جدید فیسبوک در برندها قرار داده است، یا شاید این فقط فرهنگ هر کانال باشد. فارغ از این مسائل، اینستاگرام برنده داشتن کشمکش واقعی با مشتریان است.

و فراموش نکنیم چه رقابت باشد چه نباشد. حضور بازاریابان در فیسبوک تقریباً ۳ برابر اینستاگرام است: ۹۳٪ بازاریابان از فیسبوک استفاده می­کنند، در حالی که تنها ۳۶٪ از اینستاگرام استفاده می­کنند. شاید این مسئله مربوط به خستگی برندها در فیسبوک باشد.

اما شاید تفاوت بین بازاریابی در فیسبوک و اینستاگرام به بهترین وجه با نگاه به عملکرد در طول زمان درک شود. بازاریابی ارگانیک در فیسبوک از سال ۲۰۱۲ تاکنون ۶۳% کاهش یافته است، در حالی که در همین زمان در اینستاگرام ۱۱۵٪ افزایش یافته است. به نظر می­رسد که این روند حتی قبل از آخرین تغییر الگوریتم فیسبوک حتمی بوده است.

۷ مورد از بهترین روش­ها برای تغییر تمرکز بازاریابی

دفترشما

Face book & Instegram

آمار و مشاهدات کافی است. بیایید درباره کاری که یک برند می­تواند برای به حداکثر رساندن اثر بازاریابی اینستاگرامی انجام دهد صحبت کنیم.

  1. فیسبوک را رها نکنید. فیسبوک با دسترسی و تاکیدی که بر اشتراک گذاری دارد هنوز برای بازاریابان مناسب است، پس آن را کاملا رها نکنید. فیسبوک مکان خوبی برای محتوای اصلاح شده و اخبار برند است و تبلیغات پولی آن­ها بسیار موثرتر از اینستاگرام است (می­توانید راهنمای همه جانبه اوبرلو برای بررسی تبلیغات فیسبوک را دانلود کنید). اما وقتی بحث به ساخت شهرت و روابط با مشتریان یک برند است، اینستاگرام بهتر است.
  2. محتوای بصری بارگذاری کنید. درحالی که اشکال و تصاویر در هر دو کانال عملکرد بهتری نسبت به متن دارند، در اینستاگرام مطلقا ضروری است. فیسبوک ممکن است در مورد پست­های بر پایه متن شبیه مقالات وبلاگ یا بروزرسانی­های وضعیت به طول یک رمان بخشنده­تر باشد، اما در اینستاگرام، برای داشتن عملکرد خوب باید ظاهر خوب داشته باشد.
  3. محتوای اصلی تولید کنید. مجددا، پست کردن یا به اشتراک گذاشتن کارهای دیگر در فیسبوک کاملا قابل قبول است، اما در اینستاگرام فرض بر این است که تصاویر اصلی هستند. در اینستاگرام کمتر کار دیگر افراد به اشتراک گذاشته می­شود (مگر این که عکسی باشد که شما از کار شخص دیگری گرفته باشید)، پس در محتوای اصلی و قوی سرمایه گذاری کنید.
  4. از هشتگ­ها زیاد استفاده کنید. شما نمی­توانید در اینستاگرام مستقیما گروه­های کاربران را هدف قرار دهید، اما بعد از آ« هشتگ­ها بهترین گزینه هستند. تمام هشتگ­های مناسب را بنویسید تا به دیده شدن پست خود توسط افراد مناسب کمک کنید. حداکثر تا ۳۰ هشتگ در توضیحات جای می­گیرند، اما همیشه می­تواند در یک نظر روی پست خود تعداد بیشتری را اضافه کنید.
  5. مسابقات بسازید. مسابقات همیشه برای پیک­های درگیری عالی هستند، پس با یک مسابقه تصویری اینستاگرام از آن بهره ببرید. داشتن کاربرانی که برند شما را در تصاویر خود ترویج می­دهند تبلیغات رایگان است، فقط فراموش نکنید که یک هشتگ اصلی برای کمپین ایجاد کنید. همچنین فرصت شرکت کردن در دیگر گرایشات جهانی، مانند #lemondancechallenge را دارید.
  6. با مضامین استوار کار کنید. جاویژه بازار در اینستاگرام بزرگ است (دلیل دیگری بر اهمیت هشتگ­ها)، پس مضمونی اختصاصی انتخاب کنید و به آن بچسبید. اگر برند مسافرتی هستید، فقط تصاویر سفر را پست کنید. اگر رستوران هستید، فقط پورن غذایی پست کنید. هر چه بیشتر اختصاصی شوید، بهتر است (تا جایی که علایق کافی وجود داشته باشد)، پس به محض این که جاویژه خود را پیدا کردید، شیرجه بزنید و عمیق شوید.
  7. بیوگرافی و توصیف خود را بروزرسانی کنید. بیوگرافی و توصیف اینستاگرام شما به عنوان تنها جایی که درباره خود صحبت می­کنید حیاتی هستند. علاوه بر URL سایت شما، باید یک شعار و عبارتی کوتاه و تاثیر گذار و همچنین مناسب­ترین هشتگ­های خود را جای دهید. ضمنا از استفاده کردن از آرم خود به عنوان تصویر پروفایل خود خجالت نکشید.

استراتژی دوگانه شما برای استفاده از اینستاگرام و فیسبوک

به جای آن که تمام تخم مرغ­ها خود را از یک سبد به سبد دیگر اندازید، بهترین کار این است که هم از فیسبوک و هم اینستاگرام به صورت همزمان استفاده کنید و از نقاط قوت هر کدام بهره ببرید.

تبلیغات پولی فیسبوک هنوز کاملا موثر است و قادر است به گروه­های قدیمی­تر از اینستاگرام دسترسی پیدا کند. فیسبوک همچنین دروازه بهتری به سایت­های خارجی یا فروشگاه­های آنلاین است زیرا می­توانید لینک را هر جایی پست کنید.

اما وقتی بحث درگیر شدن مستقیم مشتری و ساخت هویت برن شما است، اینستاگرام برنده آشکار است (بر پایه داده­ها). همچنین دسترسی مستقیم­تری به جمع­های زیر ۳۰ سال دارد و رقیب کمتری دارد.

اگر روند ادامه یابد، اینستاگرام جای فیسبوک را در تبلیغات را در آینده نزدیک خواهد گرفت و شاید حتی از نظر تعداد کاربران هم همین اتفاق رخ دهد. اما فعلا، فیسبوک هنوز برای بازاریابی مناسب است. هنوز فیسبوک را رها نکنید-اما با توسعه حضور اینستاگرامی خود حواستان به افق باشد.

منبع: ۹۹designs