یکی از فاکتورهایی که در روابط فردی و اجتماعی به ما احساس امنیت می دهد قابل پیشبینی بودن افرادی است که با آنها در تعامل هستیم.
اما احساسات و هیجانات گاهی ما را غیرقابل پیش بینی می کنند، چون عمدتاً غیرمنطقی هستند، نه به معنای منفی آن، بلکه یعنی از منطق خاصی پیروی نمی کنند و بدون دلیلی که ما از آن آگاه باشیم بروز می کنند.
گاهی هیجانات به قدری سرکش می شوند که اگر مهار نشوند، شعله می کشند و ویران می کنند. پس کنترل هیجانات و به خصوص کنترل خشم مهارتی است که در تعاملات اجتماعی و به خصوص در شرایط فعلی جامعه ما، که مدیریت خشم یک نیاز فوری است، و بیشتر افراد سوپاپی برای تخلیه هیجانات خود نمی شناسند برای شما برگ برنده به شمار می آید.
آیا همه هیجانات مثبت و منفی نیاز به کنترل دارند؟
بعضی واکنشهای هیجانی به هیچ تنظیم خاصی نیاز ندارد. اگر هیجان با شرایط متناسب باشد و کمک کند که حالتان بهتر شود، هیچ جای نگرانی نیست. اینکه وقتی بقیه میخندند ما هم قهقهه بزنیم یک واکنش متناسب با شرایط است که به حال خوب ما کمک میکند. از سوی دیگر، از کوره در رفتن پشت فرمان ممکن است به قول معروف دلتان را خنک کند، اما واکنش مناسب نیست. شما میتوانید عصبانیت خود را به راههای دیگری تخلیه کنید و یا در عوض راهی پیدا کنید که آرامتان کند.
البته آرام کردن خود در حالت عصبانیت گفتنش بسیار راحتتر از عمل کردن به آن است. اگر هنگام عصبانیت کنترل هیجانات برایتان دشوار است و عادت دارید عصبانیت خود را جلوی بقیه با صدای بلند ابزار کنید (و یا هر چه از دهنتان درمیآید در ایمیل بزنید)، این افسارگسیختگی هیجانات میتواند برای شما به قیمت از دست دادن روابط، شغل یا حتی سلامتی تان تمام شود.
به گفته جیمز گراس، روانشناس و استاد دانشگاه استنفورد، ناتوانی در تنظیم و کنترل هیجان و استرس میتواند به اختلالات روانی مانند افسردگی و اختلال شخصیت مرزی منجر شود. بنابراین افرادی که به اضطراب اجتماعی مبتلا هستند میتوانند از مداخلاتی که به تغییر درکشان از شرایط اجتماعی کمک میکند بهره ببرند.
خوشبختانه شما میتوانید پیش از آنکه شرایط تحریککننده رخ دهد، هیجانات خود را تنظیم کنید. وقتی خود را از پیش برای چنین موقعیتهایی آماده میکنید، متوجه میشوید که هیجانات دردسرساز پیش از آنکه مخل زندگی تان شوند از بین میروند.
هیجانات به اشکال مختلفی بارز می شوند، گاهی شکل خشم به خود می گیرند و گاهی شکل ترس. گاهی شادی، غم، یا اضطراب. کنترل هیجانات به معنای سرکوب آنها نیست، بلکه به معنای شناخت و آگاهی از آنهاست. به این معنی که ما سوار بر آنها باشیم، نه آنها بر ما. در این مقاله ۵ روش برای کنترل هیجانات معرفی میکنیم:
۱.شرایط را انتخاب کنید.
از موقعیتهایی که در شما هیجانات ناخواسته ایجاد میکند دوری کنید. اگر احتمال میدهید که در حالت عجله از کوره دربروید، کارها را به دقیقه نود نیندازید. ۱۰ دقیقه زودتر از خانه یا محل کار خارج شوید. در این صورت، دیگر عابران، خودروها یا آسانسورهای کند کفر شما را درنمیآورند.
۲. شرایط را تغییر دهید.
شاید هیجانی که میخواهید تحت کنترلتان بگیرید ناامیدی باشد. مثلاً همیشه دلتان میخواهد وقتی مهمان دارید غذایتان «بینقص» از کار درآید. اما همیشه یک جای کار ایراد پیدا میکند چون شما هدفتان را خیلی بالا درنظرگرفتهاید. شرایط را با انتخاب غذاهایی که قلقشان کامل دستتان است تغییر دهید. شاید نتوانید لازانیا را بی نقص و مطابق میل خود درآورید، اما قیمه را میتوانید چشم بسته درست کنید. پس قیمه درست کنید!
۳. نقطه تمرکز توجهتان را تغییر دهید.
مثلاً شما همیشه خود را پایین تر از اطرافیانتان میدانید و آنها در نظر شما همیشه خیلی خوشگل یا خوش تیپ هستند. وقتی باشگاه میروید، بدون اینکه دست خودتان باشد حواستان سمت افرادی میرود که با دستگاه یا وزنه ۳ برابر سنگین تر از شما کار میکنند. ناخواسته تمام توجهتان جلب آنها میشود و حسرت میخورید که ای کاش من هم مثل او بودم.
در این موقعیت توجه خود را از آن فرد بگیرید و معطوف به آن دسته از افراد کنید که از شما هم سبک تر کار میکنند. این کار کمک میکند احساس بهتری نسبت به خود پیدا کنید. حتی بهتر آن است که تمام تمرکز خود را معطوف به کار خودتان بکنید. چون خود روند ورزش کردن در نهایت میزانی از آن قدرت و توانمندی را که دوست دارید برایتان همراه خواهد داشت. پس از ناحیه امن خود خارج شوید و توجه خود را به چیزی دیگر جلب کنید.
۴. افکار خود را تغییر دهید.
تهِ تهِ عمیق ترین هیجانات، باورهایی وجود دارد که آن هیجانات از آنها نشأت میگیرند. احساس ناراحتی میکنید چون فکر میکنید چیزی را از دست داده اید. احساس خشم میکنید چون به هدف مهمی نرسیدهاید. احساس شادی میکنید چون پیش بینی میکنید اتفاق خوبی قرار است برایتان بیفتد.
با تغییر افکارتان شاید نتوانید باعث تغییر شرایط شوید، اما دستکم میتوانید تفسیرتان را از شرایط تغییر دهید. در روش ارزیابی مجدد شناختی (cognitive reappraisal) برای درمان هیجان زیاد شما افکاری را که باعث ناراحتی تان میشود با افکاری جایگزین میکنید که دستکم باعث احساس رضایت در شما میشود. افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی معمولاً باور دارند که اگر جلوی جمع به قول معروف سوتی بدهند، آبرویشان میرود. اگر باور خود را به باوری واقع گرایانه تر همچون اینکه دیگران آن قدرها هم که آنها فکر میکنند تمام توجهشان روی آنها نیست آرامش بیشتری پیدا کنند.
۵. واکنش خود را تغییر دهید.
اگر همه روشهای دیگر را انجام دادید و موفق به کنترل هیجانات خود نشدید، قدم نهایی این است که واکنشتان را تحت کنترل خود درآورید. شاید آن قدر عصبانی هستید که احساس میکنید دارید آتش میگیرید. با تکنیک های زیر میتوانید واکنشتان را به هیجانات منفی به صورت فوری اصلاح کنید:
روشهای فوری کنترل هیجانات:
گاهی به روشهایی احتیاج داریم که سریع تر ما را به نتیجه برسانند تا بتوانیم در همان لحظه هیجان را کنترل کنیم. مانند راهبردهایی که برای مقابله با خشم و کنترل رفتار هیجانی اعمال می کنیم. همچون تنفس عمیق، ترک موقعیت، خواندن یک جمله، و تلقین برخی عبارات. حتماً دیده اید وقتی دو نفر با هم حرفشان می شود، اطرافیان می گویند صلوات بفرستید. همین که همه صلوات می فرستند، وقفه ای چند ثانیه ای در مشاجره ایجاد می شود که تا حد زیادی از شدت هیجان می کاهد. روشهای کنترل هیجان زیر جواب خود را پس داده اند. پس آنها را به خاطر بسپارید و در اولین فرصتی که هیجاناتتان طغیان کرد تمرینشان را شروع کنید:
۲٫ تا ده بشمارید.
۳٫ با یک فرد مطمئن صحبت و درددل کنید.
۴٫ کاری را انجام دهید که به شما احساس خوبی می دهد، مثلا پیاده روی کنید، آهنگ دلخواهتان را پخش کنید.
۵٫ کاری را انجام دهید که حواس شما را از موضوع پرت می کند، مثلاً اگر در خانه هستید خود را با کار خانه مشغول کنید و اگر در محل کار هستید، میز خود را مرتب کنید
۶٫ دوش بگیرید.
۷٫ در اولین فرصت که هیجاناتتان فروکش کرد و دیدید بر واکنشهایتان تسلط دارید، هیجانات خود را با فردی که موجب این احساس شده در میان بگذارید.
برای اینکه تبدیل به یک رهبر خوب شوید باید بتوانید هیجان خود را کنترل کنید. اگر شما هم راهکاری بلدید که در مواقع فوران هیجانات کمکتان می کند آرام و منطقی تر عمل کنید، حتماً در قسمت نظرات با ما در میان بگذارید.
کسی رو میشناسم که میگفت من برای هیجاناتم اسم انتخاب میکنم و انها را در ذهنم طبقه بندی میکنم مثلا وقتی ناآرام میشم میگم این خود ناآرام من هست ودریک ابر دایره ای در ذهنم مینویسم خود ناارام و همه احساسات ناخوشایند یا حرف هایی که در حالت پرخاشگری میخواهم به دیگران بزنم مثلا بی منطق رو داخل ان ابر دایره ای قرار میدهم و احساساتم را به خود ناآرام نسبت میدهم دشمن خود را به قولی خود ناآرام یا خود عجول به خودم معرفی میکنم و بعد میگم تموم شد نقطه . البته هم در اول عصبانیت وهم در اخر تخلیه احساسات در ابر دایره ای خود عجول مثلا یا خود عصبی که در واقع قبلا به خودم گفتم که الکیه وتموم میشه وهیچی نمیشه و کاملا از بین میره سعی میکنم خوشبین باشم مثلا باخودم میگم شاید من اشتباه شنیدم شاید حالش خوب نبوده شاید اون فرد هم دچار سوتفاهم شده باشد شاید واقعا برخورد من هم درست نبود وباید از فن بیان مناسبتری استفاده میکردم و… با اینها خودم رو آروم میکنم و حتما عصبانیتم را به یک دایره کاملا مشخص که مشکل خود عصبی است و میخواهم خود عصبی را نابودو تمام کنم محدود میکنم وتمام میکنم و میگم از بین رفت تمام نقطه . البته این را هم میگفت که کسانی را که قبلا شناختم و میدانم چگونه اخلاقی دارند مثلا فرد مغرور دیگر سعی میکنم از برخوردش ناراحت نشم و اون رو از دایره افکارم حذف میکنم و میگویم حتی ارزش اندیشیدن و ناراحتی را هم ندارد و درموعد مناسب وقتی که آرام تر هستم سعی میکنم با برخوردی به جا و منطقی و درست و عقلانی جوابش را بدهم وخودم را خالی کنم و به احساس رضایت درونی هم برسم شاید توانستم با حرف منطقی ام بر او هم تاثیر مثبت بزارم وبه اون هم کمک کنم دست از غرور بکشد و از رفتارش پشیمان شودیعنی میگفت جنبه اموزشی راهم دوست دارم لحاظ کنم که کمکی کرده باشم هم به خودم وهم به اطرافیانم که چنان برخورد درست وموثری داشته باشم که دیگر همچین اتفاقاتی برای یک نفر دیگر هم حتی از جانب او لااقل تکرار نشود, و حرف واقعا درست خودم را وحق واقعا طبیعی خودم پس از اینکه مطمئن شدم حق با من است و در حقم اجهاف شده بگیرم و حرفم را در موعد مناسب بزنم .
خانم حسینی عزیز،
ممنون از نظر مفصل و مفیدتان.
با شما موافقم. اگر همیشه از زاویه دید خودمان به ماجرا نگاه کنیم، احتمال اینکه دچار برداشت نادرست شویم بسیار زیاد است. و پیشنهاد هوشمندانه ایست که فرمودید قضاوت ما نسبت به انسانهای مختلف نباید یکسان باشد و باید با توجه به خصوصیات اخلاقی آن فرد باشد.
اصلا جواب نداد خیلی بیفوایده بود اصلا پیشنهاد به خواندن نمیکنم
بله راست میگویی
همیشه برای قضاوتهایم نوبت تعیین میکنم ونوبت قضاوتها بستگی به موضوع دارد که چه زمانی نوبتش شود ودر این بازه زمانی به تجزیه وتحلیل تمام زوایای قضیه میپردازم چه بسا نوبت به برخی قضاوتها اصلا نرسد ودلیلی برای قضاوت وجود ندارد ضمن اینکه اولین نتیجه قضاوتها را متوجه خودم میدانم که چه نتیجه ای بدهد خوششایند باشد یا ناخوشایند
سلام ممنون از مطالب مفیدتون
ازتون کمک میخواستم من هیجاناتی دارم که اصلا نمیدونم خوبه یابد اماچون ساعاتی بعد از گذشت اون هیجانات حس خوبی نسبت به خودم ندارم احساس کردم باید باهاتون مشورت کنم که احساسم غلطه یا نخ
میدونید من وقتی مهمان برام میاد خیلی سعی میکنم بهشون خوش بگذره دوست دارم همه جوره بهشون احترام بذارم نهایت سرگرمی را برای بچه هاشون ایجاد میکنم خودم با بزرگترا صحبت میکنم
اما بعد ازین که میرن تو فکر فرو میرم که چرا من انقد سبک بازی درآورم اح چرا خودمو یکم نمیگیرم و و و
خلاصه بعد میشینم باخودم میگم نکنه نباید من اینجور رفتار میکردم
بله. آرامش و رضایت زندگی خودتون رو فدای رضایت دیگران نکنید وگرنه همه از شما راضی خواهند بود ولی شما معذب
سلام سمیه جان
به نظر من اگر هر کاری رو برای رضایت قلبی خودت و حس خوبی که برای خودت ایجاد میکنه انجام بدی دیگه پشیمانی به همراه نخواهد داشت …من تجربه کردم خودت باش اگر کاری هم انجام میدی یا نه بر مبنای خواست خودت باشه و خیالت راحت که ادم های روبه روت کاملا حس می کنند که آیا قلبا بوده با از روی وظیفه کاری که انجام دادی … کاری که رضایت خودت و به همراه داشته باشه در چهره در چشمات در لبخندت پیداست و همه این و متوجه میشند و به همون شکل تو رو می پذیرند… خودت باش …
سلام من یک خانم جوان هستم درگذشته قدرت مدیریت خشمم رونداشتم ولی باتکرار وتمرین زیاد ومرور کردن اطلاعاتی درمورد خشم خداروشکر نسبت به گذشته تغییر کردم والان کمتر عصبانی میشم
ولی مشکل من اینه که دربعضی شرایط یهو زیاد هیجانی میشم مثلا بادیدن شخص خاصی یا رفتن به مکان خاصی
گاه زیاد میخندم گاه بلند بلند صحبت میکنم حتی گاهی مواقع حرف های بی ربط میزنم ووقتی دریک شرایط ارام قرار میگیرم وبه کارهام فکر میکنم ازافعالم حس پشیمونی پیدا میکنم به نظر شما راه حل چیه؟
سلام.
به نظر من شاید شما هیجانات زیادی دارید که ابراز نکردید یعنی مدام خودتون رو کنترل و خودداری کردین اما بعدا توی موقعیت های اجتماعی که قرار میگیرین حواس و فکر شما به چیزهای دیگه و فرد مقابل میره و خودتون رو کنترل نمیکنین و اون هیجان ناخودآگاه ابراز میشه.
راهش اینه مراقب افکارو هیجانات تون باشین که نسبت به کسی یا چیزی هیجان ذخیره نکنین و زیهدم بازداری نکنین و زیادم برای جلب توجه دیگران دست و پا نزنین. صادق و راحت باشین.
سلام
یک مسئله خیلی مهم این هست و به نظر من شما چند قدم جلو هستید چون قدم اول در مدیریت هیجان ، شناخت هیجانات و احوال و حس های درونی خود فرد هست ، یعنی واقف باشه که در یک موقعیت خاص چه هیجانی داره میاد بالا خوب تبریک ! شما در قدم اول نسبت به خیلی های جلو تر هستد وقتی واقف هستی در قدم بعدی باید شروع کنی مورد به مورد در موقعیت هایی که میگی حواس جمع تر و متمرکز تر پیش بری همین که یک لحظه متوجه میشی و صدات کمی آرام تر کنی خیلی جلویی .. و اینکه خنده خیلی هم خوبه ! 0 ولی خب موقعیت شناسی در هوش هیجانی حرف اول و میزنه … مخلص کلام وقتی می دونی و در لحظه کمی حواس جمع تر به حس ها و هیجاناتت هر لحظه که واقف شدی یواش یواش میشه کنترلش کنی مثلا در یک جلسه رسمی با خودت از قبل تکرار کن خیلی خیلی نخندم و لبخند ملیح جوابی هست و بسسس … شاد و همیشه خندان باشی .
سلام من یک خانم جوان هستم وبه شدت ذوق مرگ میشوم احساسات شادی ام باعث عدم تمرکزم میشه و یه جور سبک و بی ارزش و هول به نظر میرسم و البته در موقع هیجاناتم آرام و قرارم را ازدست میدهم در واقع آرامشم کم است و تمرکزم پایین
سلام
احساسات واقعی خودتون رو به دیگران ابراز کنید و سعی نکنید همه رو راضی نگهدارید .
یه راهکار برای راضی نگهداشتن دیگران بطور نسبی به شما از تجربیات خودم میدم، اینکه خودتون باشید و اگه از فردی بخاطر رفتارش و منشش نسبت به خودتون ناراحت میشید و این مورد تکرار میشه،حتی اگر بقیه هم اون رو تایید میکنند و اونها هم افراد موجهی هستن، باعث نشه نتونید احساساتتون رو به راحتی ابراز کنید.اگر هم نمیتونید ابراز کنید و یا ترس از ترد شدن دارید، ترد کنید خودتون رو از اون جمع. چون هیچ مشکلی براتون پیش نمیاد و درب دنیای جدید و رضایت بخشی براتون باز میشه که اون دنیا، دنیای واقعی شما هست و بسیار زیبا. بعداز این کار میبینید همون افراد با میلی بیشتر به سمت شما میان اما این جاست که باید گذشته رو به یاد داشته باشید و کنترل هیجانات رو یاد بگیرید تادنیای زیبای خودتون رو فدای چیز های آسیب رسان به خودتون و به دیگران نکنید.
همه ی اینکار ها مشکلی در معاشرت با افراددر ارتباط با شما ایجاد نمیکند. فقط نوع تفکر شما رو در نحوه ارتباط با افراد بهبود میدهد. و کیفیت خوبی برای زندگی تون ایجاد میکند.
اگر کسی هم هست که فکر میکند با این رفتار دارد به همه انرژی میدهد و مفید واقع میشود، بداند که دارای وابستگی عاطفی می باشد که با کنترل هیجانات و داشتن یک هدف و تلاش با فکر و اهمیت دادن به اون هدف حتی پایین تر از اهداف دیگر و مغرور بودن به آن هدف می تواند این مسیر رو با اعتماد به نفس و رضایت مطمئن پیش ببرد.
اگر هم قصد کمک دارید آگاهانه به اینکه چه چیز هایی رو ممکن است از دست بدهید در ازای این کمک، اون نوع کمک رو انتخاب و به نحوی که کمترین محدودیتی رو برایتان ایجاد کند، انجامش دهید. که توصیه بنده این هست اون کمک بهتر است در مسیر اهداف شما هم باشد و خط قرمز هایی نیز داشته باشید که خودتون هم از اون تجاوز نکنید تا مسیر هدفتون خارج نشوید و یا به هر میزان که خارج شدید بدانید چه قدر از آن خارج شدید تا نسبت به انرژی که باید بذارید تا برگردید آگاهی داشته باشید.
کاملا درسته من هم همین کار را کردم و از جمعی که خودشون را تایید میکنند و دست به یکی کرده اند تا من را شبیه خودشان کنند فاصله گرفتم و راه های جدیدی به روی من باز شده و خوشحالم. الان همان ها به من احترام بیشتری میگذارند.
من خشم خودم رو کنترل می کنم ولی نمی تونم شوخی های خودم رو در مواقع حساس کنترل کنم
سلام
اون هم میشه کنترل کرد فقظ نمی خواهید کنترل کنید … زمانی به یک جمله شوخی خواهیم گفت که باعث ایجاد فضای شاد و ایجاد حس خوب بشه و حتم شما هم می خواهید آدم های روبه روتون و خوشحال کنید به غیر این باشه و باعث ایجاد ناراحتی و آزردگی بشه پس شوخی نیست ….وقتی واقفی به موضوع پس میشه … موقعیت شناسی و درک زمان و مکان و ادم های روبه رو هنری است بس گران …
سلام ممنون از مقاله خوبتون اما من جواب سوالی که داشتم رو کامل پیدا نکردم من گاهی اوقات هیجانات بزرگی دارم که یه لحظه میفهمم تو اراده خودم نیستم مثلا هیجان شادی من باعث میشه یه چیزی تو جمع بگم که پشیمون شم و خودمو سرزنش کنم راهکارش چیه؟
هر چقدر در جمع بیشتر احساس راحتی کنید بیشتر میتونید خودتون رو کنترل کنید
خوب بودن در جمع چیزی هست که اگر زیاد بهش فکر کنید باعث میشه شما در ذهنتون کتاب های عظیمی از نحوه برخورد و صحبت کردن بررسی بشه و شما به جای لذت بردن از فضا و لحظات پیش اومده خودتون رو درگیر چیزهای بیخود کردین
راهکار اینه که مخا طبتون رو در جمع بشناسید و سنگینی فضا یا میزان خودمونی بودنش رو درک کنید
ایا جمع منتظر شوخی شماست؟
خب خیر ولی شوخ بودن اصلا کار سختی نیست
توی خانواده و پیش ذوستانتان ادم با شخصیتی باشید تا در جمع های متفاوت واقعیت خودتون رو به راحتی به نمایش بگزارید
سلام
من بشدت مضطرب و نگران هستم و همیشه به خاطر اتفاقای کوچیک ناراحت میشم و دچار اضطراب میشم ونمی تونم کارامو به درستی انجام بدم مثلا تا گوشی زنگ می خوره و برادرم با مادرم سر یه چیز کوچیک بحث میکنن من عصبانی میشم واحساس بدی بهم دست میده وتا مدتها ناراحت میشم و نمی تونم درست حسابی درس بخونم و به کارام برسم این در حالیه که این اتفاقات برای دیگران خیلی قابل اهمیت نیست.
سلام؛درسته اینجا دوستانی هستن که ممکنه راهکارهای درستی بابت رفع بعضی از مشکلات و حالات هیجانی و عصبی ارائه کنن ولی به نظر من اول اینکه سعی کن آروم باشی و خونسردیت رو در این مواقع حفظ کنی و از بودن تو این مشکل نترس و اینکه به یه مشاور و متخصص خوب مراجعه کن چون اونها علم رفع این مسائل و راهکار درست دادن رو دارن و میتونن راهکارهایی بهت بدن که مسئله ات آروم آروم برطرف بشه؛ اما اینجا راهنمایی ها در خیلی مواقع ممکنه درست نباشه
یا مثلا احساس ناامنی بهم دست میده و از آدما هم زده میشم. و بابت این اضطراب های بی خود همیشه ضربان قلبم بالاست.
سلام. راهکاری پیدا کردید؟ منم مثل شماممم??
اول باید این رو بپذیریم که این یک موضوع درونی هست
راهکارش این هست بدونید دوست دارید چه شخصیتی باشید بعد اون رو تو خودتون حتی ظاهری هم شده ایجاد کنید و به همه بفهمونید که این شما هستین البته این به معنی این نیست در آینده تغییر نمیکنید .مهم این است که حالا به این چیز هایی که در مورد خودتون پی بردید میخواهید برسید . البته محیط خودتون رو هر چقدر بهتر بشناسید بیشتر کمک میکند .گاهی اوقات هم باید بصورت اصولی و درست هجرت کرد. مثل انتخاب دانشگاه در شهری دیگه و در شرایط زندگی جدید قرار گرفتن. چرا دانشگاه چون جایی که هجرت میکنید مهم است.
من چه جوری بخوابم
دارم میترکم از هیجان ?????
به راحتی بخوابید و سعی کنید هیجانتون رو کنترل کنید.
HIII
سلام من از شدت هیجان چون تعادل جسمی در اون لحظه ندارم لرزش میگیرم و این کار باعث خجالتی برایم در مکانهایی که می خواهم کار با دست مثل نوشتن یا امضازدن می باشد می گیرم خواهشها اگر کسی هم این چنین است راهنمایی کنید چون من در اون لحظه فکر میکنم ازمن ضعیفتر کسی نیست و خیلی سعی کردم ولی درست نمی شوم انگار بدنم تخلیه از انرژی شده و دستان تعادل و قدرت ندارد لطفا راهنمایی کنید.
دوست عزیز خودتون باشید
بر خداوند توکل کنید همه کارها در پی خواست خداست نه بندگان خدا
پس به جای تمرکز بر اینکه الان بقیه سر لرزش دست من چی فکر میکنن راحت باشید مثلا که چی خب دستتون میلرزه مگه بده
من هم لرزش دست زیاد دارم و بقیه هم خیلی بهش توجه میکنن ولی من خودم بعضی وقت ها خودکار رو دستم میگیرم همه نگاه میکردن میگفتن این چرا اینطوریه ولی من همچنان خودکار رو در دستم نگه میداشتم و سر کارم تمرکز میکردم
راحت بودن شما خیلی مهم تر از نظر بقیه است
گل گفتی
خیلی به قضاوت و نظر دیگران توجه نکنید … نفس عمیق بکشید … از فضا دور بشید یک کم قدم بزنید… به نظر من هیچ اشکالی نداره حتی خوشحالیتون و با لبخندی با یک جمله ی خوشحالی و … نشان بدید متاسفانه در فرهنگ سمی ما یاد نگرفتیم که وقتی یجانی بالا میاد بخ موقع عکس العمل نشان بدیم ! مثلا موزیک پخش میشه .. این موقع باید ریتم گرفت باید موقعیت بود رقصید .. زیبایی دیدی باید ابراز کنی … حرف خنده دار یا خبر خوشحالی باید خوشحالی کرد امان از برچسب های فرهنگ سمی ما …. لرزش شما به خاظر اینکه شما در اون لحظه هیجانتت و داری قورت میدی و یک جور دیگه نشان داده میشه .. راحت باش دوست عزیز خودت باش … به لرزش دستت نگاه کن و بگو وای چقدر در این لحظه خوشحالم یا هیجان زده ام یا هر چی …. اصلا هیچی نگو ریتم بگیر با پا با دست بخند نفس عمیق بکش…. آدم ها پذیرای حس های دیگران هستند … نباشند هم مهم نیست …
نظراتتون خوب بود.من هم هم قظعا مشکلاتی من هم مشکلاتی دارم که وارد تین وبسایت شدم .مشکلات من اول اینکه نه شادیما میتونم کنترل کنترل کنم نه عصبانیت منظورم اینکه نمیتونم کمش کنم نه اینکه مثلا وقتی عصبان =میشم کاری بکنم بعد مثلا میزنم زیر اواز وقتی شادم +ووقتی عصبانی ام گریه میکنم .ایا این رفتار ها دیوانگی ایست؟
سلام
خیر عین سرزندگی و ابراز به موقع هیجانات می باشد …
سلام من بخاطر هیجانات زیادم فرصتی را از دست دادم که حالا در آرزویش هستم میدونم اگه دوباره تو اون موقعیت قرار بگیرم باز هیجانی میشم و کار بی عقلی می کنم اما میخوام قبل از اون روی هیجاناتم مسلط بشم بخاطر کارهای دیونگی که کردم موقعیت خودمو به خطر انداختم دیگه اصلا نمیخوام اینجوری بشه حالا هم فقط دو هفته فرصت دارم چی تمرینی رو باید انجام بدم؟
سلام خانمی ۳۵ ساله هستم که دختر ۹ ساله و همسرم تنها کسانی هستند که با خشم من روبروو شدند البته بیشتر دخترم لطفا راهنمایی کنید .
عالی و کامل بود. لطفا در مورد مدیتیشن هم مطلب بذارید.
به نظر من عوض کردن تفسیرمان از شرایط می تواند بهترین راه باشد.به عنوان مثال اگر فردی پشت چراغ قرمز فقط برای ۲ ثانیه سریع تر رد شدن از چراغ،دستش را از بوق بر نمی دارد،فقط کافیست فکر کنیم که شاید برای کاری بسیار مهم باید به بیمارستان برسد.یا اگر در رستوران چند نفر بدون در نظر گرفتن محیط آرام رستوران ،شروع به خندیدن با صدای بلند کردند و یا قاشق هایشان را به میز می کوبیدند،کافیست فکر کنیم که شاید به موفقیت بزرگی دست پیدا کردند و این حرکات صرفا پاسخ هیجانی آنان در جشن کوچک خودمانیشان است…
سلام
ممنونم از مطالب ارزشمندتون.
من نمیتونم درست هیجاناتم رو تشخیص بدم
ینی اینکه بعضی وقتا اونارو به اشتباه میگیرم
چ راهکاری میتونم استفاده کنم تا بتونم راحت تر تشخیصشون بدم؟
سلام من یک سوال خیلی وقته ذهنم رو مشغول کرده برای افزایش اعتماد به نفس چه کار هایی باید انجام داد؟
سلام دوست عزیز
اگر از چیزهایی که به علت عدم وجود اعتماد به نفس در زندگی از دست میدین آگاه بشین فکر میکنم تلاش بیشتری واسه داشتن اعتماد به نفس میکنین.
ولی به هر حال پیشنهاد بنده مراجعه به مشاوره هست.
سلام
من نوزده سالمه و بعضی وقتا موقع درس خوندن یا کارهای دیگه یهو ئقتی در مورد اهداف و رویاهام فکر می کنم هیجانی میشوم طوری که ممکنه قلبم از قفسه سینم بزنه بیرون یا مغزم متلاشی بشه….چیکار باید بکنم؟
سلام دوست گرامی
برای بالا بردن تمرکز من استفاده از تکنیک پومودورو رو بهتون پیشنهاد میکنم.
ولی اگر مشکلتون حل نشد پیشنهاد میکنم به مشاوره مراجعه کنین
اطلاعات بسیار خوب و مفیدی بود.باتشکر
سلام من ادمی به شدت استرسی هستم.همش فکرمیکنم تصادف میکنیم یا دعوا میشه.همه ازدستم کلافه شدن.لطفا راهنماییم کنید
سلام دوست عزیز
با توجه به وضعیتی که گفتین بهتره به مشاوره برین که بتونین استرس خودتون رو کنترل کنین
سلام خوبین
موضوع عدم کنترل نیست
موضوع کنترل بیش از حد که مثلا در مورد من 1 ماه سکوت و ضعف در برابر مشاجرات و توبیخ های تنش زای غیر معمول سرپرست بوده
الان که ptsd گرفتم و لرزش دست و …. م مجبورم پوکساید بخورم
میفهمم رفتار عقول و منطقی بهترین راه حل هست
سکوت فقط کارو بد تر میکنه
سلام دوست گرامی
بله باید زمانی که استرس میگیریم به بدترین شرایطی که ممکنه پیش بیاد فکر کنیم و ببینیم آیا واقعا ارزش این همه استرس رو داره
هر چیزی که سب فکر ناراحت میشه رو فراموش کنید کم کم یه عادت میشه و دیگه مراقب کلمات هستید که فکر دیگران را ناراحت نکنید وقتی فکراتان ناراحت باشد یا فکر دیگران را ناراحت کنید ناخوادگاه دارید یا یک به مرور یه بیماری در بدن (روحی / جسمی )خلق می کنید یا اینکه تشدید یک بیماری پیش زمینه ای بری خود یا دیگران هستید . امیدوارهستم منظورم و رسانده باشم یا مخاطب مطلب رو گرفته باشد .
سلام مازیار عزیز
مرسی از راهنماییت
بله دقیقا همینطوره
سلام ..من درکارم بعضی اوقات دچار استرس میشم طوری که لرزش دست میگیرم..درصورتی که کارموبدرستی هم انجام میدم..ولی درصورت وجود چند نفر استرسم زیادمیشه اونم بی دلیل..واقعن نمیدونم چکارکنم
سلام دوست عزیز
واسه کنترل استرس در حین کار کافیه به این فکر کنین که بدترین چیزی که ممکنه اتفاق بیفته چی هست و بعد ببینین آیا واقعا ارزشش رو داره؟
زمانی که کارتون رو به درستی انجام میدین دیگه جایی برای استرس نیست
سلام
مطالب عالی بود.
اما خواندن این مطالب کافی نیست. ما باید هنر درک واقعی و اجرای این مطالب را داشته باشیم. به نظرم مورد چهارم اولویت داره:
افکار خود را تغییر دهید.
سلام مسعود جان
خوشحالم که واستون مفید بوده
من همیشه تا یه بحثی میشه به فول معروف فشاری و عصبانی میشم بای د چیکار کنم
باید سعی کنین خودتون رو کنترل کنین و به این فکر کنین آیا واقعا اون مسئله ارزش این همه عصبانیت رو داره یا خیر. اگر موفق نشدین بهتره به مشاوره مراجعه کنین
یاد و نام خدا همیشه ارامش قلب ها و دل هاست
الا بذکر الله تطمئن القلوب
از نظر من این ساده ترین و قویترین روش کنترل استرس هست
سلام منم تو چندمرحله تومحل کارمنتونستم خشم خودمو کنترل کنم و بطور سنگینی به خودم خسارتهای جبران ناپذیری رسوندم خداروشکر الان کمتر عصبی میشم مطالبتون خوب و کارامد بود تشکر
سلام دوست عزیز
خوشحالم که براتون مفید بوده
امیدوارم هر روز بتونین پیشرفت بیشتری توی این موضوع داشته باشین
لپ تاپ و داره میخوره ؟
بلی
سلام علیکم : هنگام عصبانیت تغییر حالت (نشسته ای برخیز و برعکس ) , تغییر مکان ,به هیچ وجه تصمیم نگیریم , به علت و حکمت مشکل بوجود فکر کنیم , توکل به خدا داشته باشیم
سلام
من واقعا نمی دونم چکار کنم وقتی کسی یه حرفی یاتوجهی بم نمی کنه خیلی عصبانی میشم جوری که کنترل هم ازدست میدم و اصلا دوست ان دارم کسی بامن حرفی بزنه
سلام ممنون که تجربه خودتون رو با ما به اشتراک گذاشتید. به عنوان پیشنهاد عرض میکنم، در این مواقع بهتره کمی با خودتون خلوت کنید و بررسی کنید این بی توجهی یا رفتار که نسبت به شما انجام شده، چه معنایی براتون داره. و بعد از اینکه این موضوع براتون مشخص شد در صورت صلاح دید، با مخاطب در موردش صحبت کنید.
سلام چطور میتونم خودمو موقعه ی که کسی بم حرف ام توجه نکنه کنترل کنم
آخه من وقتی این طور رفتاری ببینم بدجور عصبانی میشم و اصلا دوست ندارم حرفی بشنوم یا رخ کسی رو ببینم