هوش هیجانی چیست و چه تفاوتی با هوش به معنای عام آن دارد؟
این توصیف برایتان آشنا نیست؟ «فلانی نه قیافه داره، نه تیپ درست و حسابی. اما انگار مهره مار داره. هر جا میره همه عاشقش می شن.» این توصیف دقیقاً مصداق کسی است که هوش هیجانی بالایی دارد. هوش هیجانی (EI و گاهی EQ)، که به آن هوش عاطفی یا اجتماعی نیز می گویند، مهارت اجتماعیِ همراهی با مردم، مدیریت عواطف و احساسات در روابط و توانایی ترغیب و رهبری دیگران است.
حتماً شما هم افراد بسیار باهوشی را دیده اید که همیشه تنها هستند و هیچ دوستی ندارند و بیشتر اوقات خود را در تنهایی می گذرانند. دلیلش این است که با وجود ضریب هوشی بالایی که دارند، از مهارت اجتماعی رفتار با دیگر انسانها برخوردار نیستند و هوش هیجانی کمی دارند. این افراد تا زمانی که به تنهایی و در پشت صحنه فعالیت کنند موفق اند، اما به محض این که قرار باشد وارد یک تیم شوند و با دیگران همکاری کنند به بن بست می خورند. بدون شک این افراد هم اگر بدانند افزایش هوش هیجانی کار چندان دشواری نیست و با رعایت چند تکنیک امکان پذیر است، هوش خود را از حال تک بعدی خارج می کردند.
تا همین چند سال پیش IQ بود که حرف اول و آخر را می زد و هر که IQ بالاتری داشت، انسان موفقتری قلمداد می شد. اما امروزه با تیمی شدن فعالیت ها، هوش هیجانی و توانایی مدیریت عواطف و برقراری مؤثرترین ارتباط با افراد گوناگون است که موفقیت افراد را تضمین می کند. برای همین همه به تکاپوی افزایش هوش هیجانی خود افتاده اند.
خبر خوب این که، برخلاف ضریب هوشی که از بدو تولد میزان آن مشخص است، افزایش هوش هیجانی با یادگیری تکنیکهای مشخص امکان پذیر است. برای افزایش هوش هیجانی نخست باید ببینیم هوش هیجانی چه ویژگی هایی دارد و باعث می شود چگونه هوش هیجانی خود را بالا ببریم؟.
در همین رابطه بخوانید: روان شناسی شخصیت در محیط کار
هوش هیجانی چه ویژگی هایی دارد؟
۱. خودآگاهی
یعنی فرد نسبت به احساسات خود آگاهی کامل داشته باشد و به خوبی بداند این احساسات چگونه افکار و رفتارش را تحت تاثیر قرار می دهد. شخص خودآگاه نسبت به ضعف ها و نقاط قوت خود به خوبی آگاه است و از این که نتواند کاری را به خوبی دیگران انجام دهد ابایی ندارد، چون می داند در عوض کار دیگری هست که او به خوبی از پس آن برمی آید.
۲. مدیریت احساسات
مدیریت و کنترل احساسات به صورت مثبت و موثر به گونه ای که فرد را قادر به تغییر شرایط پیرامونش کند از دیگر ویژگی های هوش هیجانی است. فرد دارای هوش هیجانی بالا به قول معروف مهره مار دارد و می داند از چه مسیری به قلب افراد نفوذ کند و تغییرات دلخواه خود را ایجاد کند.
۳. آگاهی اجتماعی
شخصی که آگاهی اجتماعی دارد می تواند نیازها، عواطف و احساسات دیگر افراد را به خوبی درک کند و با افراد و گروه های اجتماعی مشارکت و احساس آرامش کند. فرد دارای هوش هیجانی به جای منم منم کردن، پای درد دل دیگران می نشیند، صحبت های مردم را از تاکسی و اتوبوس گرفته تا محل کار می شنود و به جای این که بخواهد به آنها ثابت کند اشتباه کرده اند، با آنها همدردی می کند. چنین فردی از اتفاقات خوب و بد اطرافیان خود باخبر است و نسبت به آنها واکنش مناسب نشان می دهد.
فرد دارای هوش هیجانی پای درد دل دیگران می نشیند و به جای این که بخواهد به آنها ثابت کند اشتباه می کنند، با آنها همدردی می کند.
۴. مدیریت روابط
نوعی دیگر از هوش هیجانی مدیریت روابط است؛ یعنی فرد می تواند به خوبی ارتباطی را شکل دهد و آن را حفظ کند، به خوبی در مناسبات اجتماعی پیرامونش شرکت کند و از عهده اصلاح و مدیریت چالش های پیرامونش بربیاید.
حال که با ویژگی های هوش اجتماعی آشنا شدیم، می توانیم تکنیکهای افزایش هوش هیجانی را بیاموزیم:
چگونه با ده ترفند هوش هیجانی را افزایش دهیم؟
۱. همدلی کنید
سعی کنید احساسات دیگران را به خوبی درک کنید. یکی از بهترین راه ها برای تقویت هوش هیجانی، توجه و کنجکاو بودن نسبت به افرادی است که در اطرافتان هستند. تمرین کنید تا بتوانید به احساسات آنها توجه کرده و با درک درست آن، عکس العمل مناسب ارائه دهید.
۲. نه گفتن را یاد بیاموزید
افزایش خودکنترلی موجب افزایش هوش هیجانی می شود. نه گفتن یکی از سخت ترین مهارت ها در این راه است و دو بخش دارد . اول باید یادبگیرید که با مهار انگیزه ها و به تعویق انداختن رسیدن به خواسته هایتان، به خودتان نه بگویید. سپس یادبگیرید که چطور به دیگران که از شما تقاضایی دارند که نمی توانید یا نمی خواهید به آن پاسخ دهید، نه بگویید. می توان در عین رعایت ادب و احترام نه گفت. و کسی که این گونه نه می گوید، در دراز مدت خود نیز از احترام بیشتری نسبت به کسانی برخوردار است که خود را برای رضایت دیگران به آب و آتش می زنند.
۳. خاص باشید
برای درک احساساتی که تجربه می کنید، به آنها با روشی خاص توجه کنید. در عوض اینکه بگویید ناراحت هستید، سعی کنید با دید دیگری به احساس خود توجه کنید تا بتوانید آن را به درستی درک کنید. مرتب فقط عنوان های ناامید کننده، افسرده، شکست خورده و… به خودتان ندهید. وقتی درک درستی از احساس تان داشته باشید، برای مدیریت و پاسخ به آن بهتر می توانید تصمیم گرفته و عمل کنید.
۴. پذیرای چیزهای جدید باشید
ترس از تغییر مانعی برای هوش هیجانی است. با انعطاف پذیر بودن و پذیرش چیزهای نو و جدید، EQ خود را افزایش دهید. وقتی تغییراتی در شرایط زندگی تان رخ می دهد، از آن فرار نکنید و ایستادگی کنید. آن را بپذیرید و خود را با آن تطبیق دهید. انعطاف داشتن، و نه بازیچه اطرافیان شدن، یکی از نکات کلیدی برای افزایش هوش هیجانی است.
در همین رابطه بخوانید: موانع خلاقیت چیست و چگونه آنها را از میان برداریم؟
۵. خودتان را خوب بشناسید
سعی کنید شناخت درستی از خودتان پیدا کرده و خود حقیقی تان را کشف کنید. افرادی که هوش هیجانی خوبی دارند، اعتماد به نفس خوبی داشته و در برابر فشارهای مختلف مقاوم هستند، چون به خوبی می توانند احساسات خود را مدیریت کنند. برای تقویت EQ خود، باید اعتماد به نفس تان را بالا ببرید.
اجازه ندهید کسی ارزش های شخصیتی شما را زیر سوال ببرد. وقتی شما آنچه هستید را واقعا دوست دارید، هوش هیجانی تان به میزان بسیار زیادی قوی خواهد شد.
۶. اشتباهات و خطاها را جبران کنید
هر کسی اشتباه می کند. از روشهای افزایش هوش هیجانی این است که نخست به اشتباه خود اعتراف کنید و سپس به دنبال جبرانش باشید. افراطی رفتار نکنید. مجددا به اشتباهات تان فکر نکنید و مرتب آنها را مرور نکنید، چون مانع حرکت شما رو به جلو می شوند. در عوض روی چیزی که از اشتباه و خطایتان یاد گرفتید تمرکز کنید و با این تجربه راه خود را در زندگی ادامه دهید.
۷. بخشش
بخشش یک ابزار اصلی هوش هیجانی است. بسیاری از افراد نمی خواهند دیگران را ببخشند، چون آن را مساوی چشم پوشی از خطای انجام شده و تکرار مجدد آن خطا توسط دیگران می دانند. در حالی که بخشش نوعی یکدلی و راهی برای رهایی از احساسات منفی است. بخشش به معنای شناخت درد و رنجی است که یک فرد دیگر به واسطه کار یا رفتار بدی که با شما داشته است، دارد. شما می توانید این رنج را درک و او را ببخشید. این بخشش باعث می شود بدون داشتن احساس منفی و استرس، در زندگی پیش بروید. بنابراین بخشش هدیه ای برای خود شما نیز است و تکرار آن به تقویت هوش هیجانی تان کمک می کند.
۸. از تکنولوژی کمی فاصله بگیرید
بسیاری از ایمیل ها، پیام ها و متن هایی که برای شما فرستاده می شوند، می توانند حال شما را بد کنند. سعی کنید بین زندگی کاری و شخصی تان مرزهایی قرار دهید. تلفن خود را خاموش کنید و از پیاده روی در طبیعت یا صرف غذا با خانواده تان لذت ببرید. شما با این کار به ذهن و بدن تان استراحتی داده اید و فرصتی برای ارتباط بیشتر با دیگران و رشد هوش هیجانی تان یافته اید.
۹. از کمال گرایی دست بردارید
همیشه به دنبال وضعیت ایده آل بودن کار درستی نیست. هیچ چیز و هیچ کسی کامل نیست. تاکید زیاد روی چیزی که وجود ندارد، موجب ایجاد سرخوردگی و شکست در افراد می شود. با دست برداشتن از چیزی که نمی توانید درست آن را انجام دهید و تمرکز روی چگونه رشد و پیشرفت کردن در مراحل بعدی، EQ خود را افزایش دهید.
۱۰. تشکر کنید
تحقیقات نشان داده است که قدردانی و تشکر روزانه، تاثیر مثبت زیادی روی زندگی افراد دارد. در کنار این اثرات مثبت، شکرگزاری موجب کاهش اختلالات خواب، بیماری های روانی و روحی، بهبود سلامت جسمی و عملکرد بهتر تحصیلی نیز می شود.
دنبال اتفاقات عجیب و غریب برای شکرگزاری نباشید. می توانید برای سقفی که بالای سرتان است، برای خانواده ای که به شما امنیت می دهد، برای شغلی که دارید و برای هزاران هزار مورد شکرگزاری کنید. اگر تا الان هر روز و هر ساعت به زمین و زمان غر می زدید و نتیجه ای نگرفته اید، پس چیزی برای از دست دادن ندارید و امتحانش ضرری ندارد. هر بار خواستید غر بزنید، به جایش خدا را بابت فقط یک نعمت شکر کنید. تمرین شکرگزاری یک عادت ساده است. حتی می توانید هر شب در هنگام غذا و یا قبل از خواب این کار را انجام دهید. به شما قول می دهیم به یک ماه نکشیده خودتان شاهد معجزه اش خواهید بود.
کاربرد هوش هیجانی در کسب و کار
زمانی که محیط کار هوش هیجانی پایینی داشته باشد، افراد برای انجام کار تیمی در کنار یکدیگر زمان سختتری میگذرانند. دو مورد نشان دهندهی هوش هیجانی (EQ) ضعیف در دفترکار شامل انتقادپذیر نبودن و نپذیرفتن مسئولیت اشتباه است.
به عبارت دیگر، سازمانها و کارمندانی که هوش هیجانی را برای داشتن یک محیط کاری امن افزایش میدهند باعث میشود افراد برای حل مشکلات به راحتی در کنار یکدیگر کار کنند، رهبری اتفاقات بد را به عهده بگیرند و در هنگام فشار کاری بالا آرامش خود را حفظ کنند.
برخی از مزایای افزایش هوش هیجانی در محیط کار
بهبود رهبری
مدیر کسی است که گزارشات را بررسی میکند ولی رهبر کسی است که در بین افراد سازمان اعتماد ایجاد میکند و برای موفقیت تیم الهام بخش میشود. هر کسب و کاری که میخواهد موفق شود، به یک رهبر قوی که شرایط سخت را تحمل کند و افراد تیم را به خوبی درک کند نیاز دارد.
در همین رابطه بخوانید: لیدر بودن بهتر است یا مدیر بودن؟ چرا؟
ترویج فرهنگ سازمانی مثبت
یک فرهنگ سازمانی قوی نیروهای بهتری را جذب میکند و از آنان کارکنان بهتری میسازد. درواقع، شرکتهایی که کارکنان با استعداد وفاداری دارند 33 درصد از شرکتی با فرهنگ سازمانی ضعیف درآمد بیشتری دارند. برای توسعهی محیط کاری با هوش هیجانی بالا زمانی را اختصاص دهید و قطعا در مسیر پیش رویتان تاثیر مستقیمی دارد.
افزایش همکاری و کار تیمی
شرکتی که هوش هیجانی را برای ایجاد محیط کاری امن افزایش دهد، کارمندان احساس خواهند کرد که به آنان احترام گذاشته میشود و از شکست در حضور همکاران نیز هراسی ندارند. این درجه از اعتماد در سازمان همکاری تیمی بهتری ایجاد میکند که ممکن است بهره وری و نرخ موفقیت را بهبود دهد. در واقع، 86 درصد از کارمندان و رهبران کسب و کار از کمبود همکاری در تیم یا ارتباطات غیرموثر گله میکنند که از علل اصلی شکست در محیط کار است.
همکاری در مدیریت تعارض
در نهایت، افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند ظرفیت بیشتری برای پذیرش انتقاد دارند و در تعارضهای محیط کار خونسرد عمل میکنند. در نتیجه زمان بحثهای کاری کاهش پیدا میکند و زمان بیشتری به حل مشکلات اختصاص داده میشود.
اینفوگرافی ۲۴ عادت روزانه برای رشد هوش
در این اینفوگرافی ۲۴ روش برای پرورش و رشد هوش به صورت روزانه پیشنهاد شده است:
شما هم تجربه ای در رابطه با هوش هیجانی و راههای افزایش آن دارید؟ در بخش نظرات با ما درمیان بگذارید تا ما هم از تجربیاتتان استفاده کنیم؟