مشتریان، دنبال کنندگان و مخاطبان شما، انتظار دارند که محتوایی ارزشمند در رابطه با کسبوکار خود برای آنها تولید کنید. این محتوا باید به صورتی که دست آنها برسد که احساس کنند ارگانیک و طبیعی است. بازاریابی محتوا به کسبوکارها کمک میکند تا این انتظارات مشتریان را برآورده کنند. منظور از بازاریابی محتوا، فرآیند جذب کردن و خشنود کردن بازارهای هدف و افزایش مشارکت آنها در فعالیتهای مرتبط با کسبوکار شما است.
شما با استفاده از یک استراتژی بازاریابی محتوا مؤثر میتوانید به این اهداف برسید و در نتیجه، مکالمات شما با مخاطبان، آگاهی از برند شما و درآمد شما افزایش پیدا خواهد کرد و میتوانید خود را به یک جایگاه پیشرو در حوزهی فعالیت خودتان برسانید.
چه تازه در حال راهاندازی یک کسبوکار هستید، چه در حال تقویت کسبوکار کنونی خود، هیچ ضرری ندارد که سازوکار کنونی خود را مورد بازبینی قرار دهید و روشهای جدیدی را برای ایجاد و به اشتراک گذاری محتوا با مخاطبان خود، امتحان کنید.
ما در اینجا میخواهیم شما را با بازاریابی محتوا، انواع استراتژی بازاریابی محتوا، مراحل بازاریابی محتوایی، معایب بازاریابی محتوایی و مزایای بازاریابی محتوایی آشنا کنیم.
چگونه محتوایی تولید کنیم که باعث فروش شود؟
تولید محتوای مناسب را دست کم نگیرید. یک تصور غلط وجود دارد که بازاریابی محتوایی منجر به فروش نمیشود. اما اگر این امر به خوبی کار نمیکرد، هیچ کدام از شرکتهای من به موفقیت نمیرسیدند.
بازاریابی محتوا یک ضرورت مطلق برای بقاء برند و رشد کسب و کار است و من هرکدام از کسب و کارهای خودم را از طریق بازاریابی محتوایی به موفقیت رساندهام.
اگر میخواهید انبوهی از ترافیک پایدار و طولانیمدت بدون صرف هزینه فراوان تولید کنید، بایستی از بازاریابی محتوایی استفاده نمایید.
این روش در اصل بسیار ساده است: تولید محتوای مناسب را در اولویت قرار دهید و برای مخاطب هدف خود بنویسید.
اگر در حال حاضر در حال تولید و توزیع محتوا هستید، در مسیر درستی قرار دارید. اما برای کسانی که نتیجه کمپین بازاریابی را نمیبینند، میتوان ناامیدکننده باشد. اگر وقت و تلاش زیادی صرف این موضوع میکنید، چرا هنوز نتیجه نگرفتهاید؟ مشکل کجاست؟
من در هنگام مشورت در مورد کسب و کارها این مسئله را زیاد مشاهده میکنم. آنها استراتژی محتوایی که به شکل واضح تعریف شدهباشد، ندارند. اگر شما هم اینطور هستید، مهم است که این پست را با دقت بخوانید.
بیشتر بخوانید: تولید محتوای جذاب با رعایت این ۱۰ اصل
بازاریابی محتوا چیست؟
بازاریابی محتوا یک استراتژی بازاریابی است. این نوع بازاریابی، ارتباط نزدیکی با یک استراتژی بازاریابی درونگرا دارد و شامل ایجاد و انتشار محتوای ارزشمند برای جذب، ایجاد و حفظ مخاطبان با کیفیت و فروش محصول یا خدمات به آنها است. در عصر اینترنت، در حالی که کل بازار در هر صنعتی، مشخص و قابل دسترسی است، بازاریابی برونگرا دیگر به اندازهی قبل، مؤثر نیست.
به عبارت خلاصهتر در بازاریابی محتوایی به جای اینکه مستقیما محصول را تبلیغ کنید، راهحلی برای برطرف کردن مشکلات ارائه میدهید.
واژهی کلیدی در تعریف بازاریابی محتوا، واژهی ارزشمند است. ارزش یا چیزی که برای مشتری ارزش محسوب میشود، چیزی است که هدف استراتژی بازاریابی محتوا است. اگر محتوای شما ارزشمند باشد، خوانده میشود، به اشتراک گذاشته میشود و استراتژی بازاریابی محتوای شما بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
این بسیار عالی است که شما به تولید محتوای مناسب جدید و انتشار آن ادامه دهید. اما اگر میزان فروشتان در حال افزایش نیست، انتشار محتوایتان موثر نیست.
مطمئنا بازاریابی محتوایی میتواند برای موارد بسیاری استفاده شود. در درجه اول، کسب و کارها از بازاریابی محتوا برای موارد زیر استفاده میکنند:
- جذب مخاطب هدف، پرسونای مخاطب
- به دست آوردن مشتریان جدید
- افزایش آگاهی از برند
- ایجاد اعتبار
- تعامل با مخاطب
تمامی این موارد برای موفقیت بسیار ضروری و عالی هستند. با این حال، شما بایستی یاد بگیرید که چگونه محتوایی ایجاد نمایید که مستقیما باعث فروش میشود. به همین دلیل است که در وهله اول وارد کسب و کار شدهاید، اینطور نیست؟ شما میخواستید کسب درآمد کنید.
من میخواهم به شما نشان دهم که چه نوع محتوایی تولید کنید تا بتوانید از طریق تلاشهای بازاریابی محتوایی خود، میزان فروش قوی تولید نمایید. برخی از این موارد ممکن است با محتوایی که هم اکنون در حال تولید هستید همپوشانی داشته باشد، اما برخی کاملا جدید هستند.
اگر شروع به مشاهده سطح خوبی از ترافیک در وبسایت خود میکنید اما مطمئن نیستید که چگونه این بازدیدکنندگان را به مشتری تبدیل کنید، این پست میتواند به شما کمک فراوانی کند. بیایید شروع کنیم.
بیشتر بخوانید: تمام چیزهایی که یک کپی رایتر باید بداند
۱. نحوه کار قیف تبدیل[۱] را درک کنید
قبل از این که بتوانید تولید محتوای مناسب داشته باشید، مهم است که اطمینان حاصل کنید با معنی قیف تبدیل آشنایی دارید.
بسته به وبسایت بازاریابی یا متخصص، انواع مختلفی از این قیف را مشاهده خواهید کرد. همچنین بسته به نوع صنعت و مدل کسب و کار، این قیف میتواند متفاوت به نظر برسد.
اما در بیشتر مواقع، قیف تبدیل میتواند به سه مرحله دستهبندی شود:
بالای قیف مربوط به هنگامی است که یک مشتری آیندهنگر نسبت به شرکت شما آگاهی پیدا میکند. آن ها در حال انجام تحقیق یا گشتن به دنبال یک نظر هستند. در اصل، آنها به دنبال پاسخ دادن به چیزی هستند، و به دنبال بینش میگردند.
هنگامی که یک مشتری آگاه شود که برند شما وجود دارد، وارد مرحله میانی قیف تبدیل میشود. این مرحله، فاز ارزیابی است. آنها هنوز در حال انجام تحقیق هستند، اما اکنون یک گام جلوتر رفتهاند. مشتریان سعی میکنند تصمیم بگیرند که آیا محصول یا خدمات شما مطابق با نیازهای خاص آنها است یا خیر.
در نهایت، مشتری هنگامی که وارد مرحله خرید (یا همان مرحله تبدیل) میشود، به انتهای قیف رسیدهاست. این همان ناحیهای است که شما بایستی هنگام ایجاد محتوایی کاملا مرتبط، بیشترین تمرکز خود را روی آن قرار دهید. انتهای قیف، بهترین شانس شما برای این است که به مشتریان خود توضیح دهید چرا محصول یا خدمات شما برای آنها مفید است. به آنها نشان دهید چگونه با رقبای خود تفاوت دارید.
مشتری را آگاه سازید. به آنها توضیح دهید که اگر به مشتری شما تبدیل شوند، چه مزایایی برای آنها در نظر دارید. کمپینهای بازاریابی که باعث جذب مشتری میشوند میتوانند شامل مشاوره رایگان، آزمایش رایگان، برآورد هزینه، نقل قولها، کوپنها و قیمتگذاری باشند؛ در اصل، هرچیزی که به آنها انگیزه خرید بدهد.
هنگامی که شما قیف تبدیل و به خصوص انتهای قیف را درک کردید، تنظیم استراتژی تولید محتوای مناسب برای افزایش فروش بسیار سادهتر خواهد بود.
فرقی نمیکند که شما یک شرکت B2C را اداره میکنید یا یک شرکت B2B؛ در هر صورت نیاز به ارزیابی قیف خود دارید.
بله، تعدادی تفاوت بین این مدلهای کسب و کار مشاهده میکنید.
اما در نهایت، این قیف را میتوان به سه مرحلهای که توضیح دادم دستهبندی کرد.
۲. یک نقشه سفر مشتری[۲] ایجاد نمایید
نقشههای سفر یک منبع عالی هستند زیرا حتی بیشتر از نقشه قیف، شما را به سمت فرآیند خرید سوق میدهند.
نقشه سفر شما روی رویدادهایی که پس از خرید اتفاق میافتد تمرکز میکند، نه رویدادهای قبل از آن. با این که آگاهی و توجه هنوز هم بخشی از نقشه سفر شما خواهد بود، شما بر روی استراتژی حفظ مشتری خود نیز تمرکز خواهید کرد.
چگونگی رفتار مشتری را پس از خرید اولیه خود تجزیه و تحلیل کنید. این امر در هنگام افزایش میزان فروش بسیار مهم است؛ به این دلیل که شما همیشه با تمام توان خود روی راههای جدید برای کسب مشتریان جدید تمرکز نخواهید کرد. در حقیقت، این مورد نباید هیچگاه وجود داشته باشد. بله، البته که مشتریان جدید خوب هستند. اما هدف قرار دادن مشتریان کنونی خود کمهزینهتر و موثرتر خواهد بود. یک نقشه سفر میتواند به شما در دستیابی به این امر کمک کند.
شما خودتان را در ذهن مشتری خود قرار میدهید. هنگامی که بتوانید به طور موثر قادر به انجام چنین کاری باشید، میتوانید استراتژی محتوای خود را بر اساس دیدگاه آنها تنظیم نمایید.
۳. نحوه جذب مخاطب هدف و میزان تبدیل خود را ردیابی کنید
مشتریان اصلی شما از کجا آمدهاند؟
اگر جواب این سوال را نمیدانید، با مشکل بزرگی مواجه هستید. این یکی از دلایلی است که محتوای شما مرتبط نیست و باعث فروش نمیشود.
این که بدانید مشتریان شما چگونه شما را پیدا کردهاند میتواند به شما کمک کند تا بفهمید چرا از شما خرید کردهاند. بر اساس این اطلاعات، میتوانید محتوایی تولید کنید که مرتبط با نیازهای آنها باشد.
از آنجایی که اکثر سفر مشتری از طریق اینترنت انجام میشود، ردیابی رفتار آنها برای شما آسانتر خواهد بود.
بهترین روش برای ردیابی نحوه جذب مخاطب هدف شما، پارامترهای UTM میباشد. نمیدانید یک پارامتر UTM چیست؟ اشکالی ندارد، بسیار سادهاست. در حقیقت، مطمئن هستم که آن را قبلا جایی دیدهاید.
اگر تاکنون روی یک پیوند تبلیغاتی کلیک کرده باشید، URL آن بسیار طولانی و پیچیده است، حتی اگر در صفحه اصلی یک شرکت قرار داشته باشید. این URL یک پارامتر UTM است و روشی برای تعیین این است که مخاطبین هدف از کجا میآیند. به عنوان مثال، آیا از طریق فیسبوک، توئیتر، Google Ads، یک تأثیرگذار اجتماعی یا یک کمپین بازاریابی از طریق ایمیل وارد صفحه شما شدهاند یا خیر. شما برای هر پلتفرم توزیع، برچسبهای مختلفی خواهید داشت تا بدانید مخاطبین هدف دقیقا از کجا آمدهاند. علاوه بر این، برای هر پست داخل یک پلتفرم خاص، برچسبهای متفاوتی خواهید داشت. به عنوان مثال، دانستن این که یک مخاطب از فیسبوک آمده عالی است. اما از کجای فیسبوک؟ کدام پست خاص؟
شما با استفاده از پارامترهای UTM قادر به دانستن این موارد خواهید بود. راهاندازی این موارد با استفاده از Google Analytics آسان است.
کافیست از فهرست به قسمت Demos & Tools رفته و Campaign URL Builder را از فهرست گزینهها انتخاب نمایید.
یک دلیل دیگر برای مهم بودن پارامترهای UTM این است که میتوانند به شما کمک کنند تا به درستی ROI خود را بسنجید.
شما میدانید که برای هر کمپین چقدر هزینه میکنید، بنابراین میتوانید نتایج فروش مستقیم را مشاهده کنید تا بتوانید میزان موفقیت همهچیز را ارزیابی کنید.
فقط مطمئن شوید که کل فرم را با دقت پر کردهاید تا دچار سردرگمی نشوید:
پس از این که فرم را پر کردید، این ابزار به صورت خودکار یک URL سفارشی تولید میکند که میتوانید از آن استفاده کنید.
میتوانم در مورد این موضوع بیشتر توضیح دهم. اما میخواهم روی مبحث خودمان که تولید محتوای مناسب که باعث فروش میشود، متمرکز بمانیم.
بیشتر بخوانید: مراحل فروش یک محصول توسط قیف فروش
۴. تبلیغات متنی را در شبکه های اجتماعی انجام دهید
اکنون زمان آن رسیده که این روند را یک گام جلوتر ببریم. من آنچه که بایستی در مورد پارامترهای UTM بدانید، توضیح دادهام؛ اکنون بایستی آنها را آزمایش کنید.
شبکه اجتماعی یک مکان بسیار خوب برای انجام این کار میباشد، چون گزینههای زیادی پیش روی خود دارید.
میتوانید برای هدف قرار دادن مخاطبان خاص، از تبلیغات پولی استفاده کنید. فقط بایستی تبلیغاتی را ارائه دهید که از انواع مختلف محتوا استفاده میکنند.
با یک فرضیه شروع کنید. به نظر شما کدام نوع محتوا بیشترین میزان تبدیل (موفقیت) را داشتهاست؟
پاسخ به این سوال بسته به صنعت، مدل کسب و کار، بازار هدف و عوامل دیگر متفاوت خواهد بود. اما بایستی مطمئن شوید که هر کمپین متفاوت است.
اشتباه نکنید. شما نمیخواهید که پول خود را برای تبلیغات بیربط هدر دهید. اما مهم است که محتوایی که کار نمیکند را در همان ابتدا رها کنید. به یاد داشته باشید که ما روی مرتبط بودن تمرکز کردهایم.
سپس از پارامترهای UTM که قبلا راهاندازی کردهاید برای ردیابی میزان موثر بودن تبلیغات مختلف استفاده خواهید کرد.
اکنون میتوانید استراتژی محتوای خود را بر اساس تبلیغاتی که دارای بیشترین نرخ موفقیت هستند و مستقیما باعث فروش شدهاند، به درستی تنظیم نمایید.
۵. یک شخصیت برای مشتری توسعه دهید
اکنون که میدانید کدام محتوا بیشتر باعث جذب مخاطب میشود، میتوانید برای بهبود نرخ تبدیل خود یک شخصیت برای مشتری توسعه دهید.
این امر به شما کمک میکند تا درباره مشتریان خود اطلاعات بیشتری کسب کنید. این امر مشابه با کاری است که در رابطه با نقشه سفر انجام دادید، اما شخصیت مشتری جزئیات بیشتری را ارائه میدهد.
بازهم، بر اساس یافتههای خود، به تنظیم استراتژی محتوای خود ادامه خواهید داد.
به عوامل مرتبط با مشتریان خود نگاه کنید:
این امر برای بازار هدف گستردهتر شما، خاصتر خواهد بود.
به همین دلیل شما تنها یک شخصیت مشتری توسعه نمیدهید – بلکه چند مورد را خواهید ساخت. هرکدام به عوامل مختلفی وابسته هستند. اما در نهایت، شخصیتهای مشتری به توسعه استراتژی محتوای مرتبط شما کمک خواهد کرد.
۶. از فرمتهای مختلف برای تولید محتوای مناسب استفاده کنید
تنها به یک نوع محتوا اکتفا نکنید. چند نوع را با هم ترکیب نمایید.
برخی از استراتژیهای مختلف که بایستی آنها را در نظر بگیرید عبارتند از:
- وبلاگنویسی
- اینفوگرافیک
- مطالعات موردی
- محتوای ویدیویی
بسته به پلتفرمی که در حال استفاده از آن هستید و مخاطبی که میخواهید هدف قرار دهید، این موارد متفاوت خواهند بود.
اما بر اساس تحقیقاتی که روی قیف تبدیل خود، نقشه سفر مشتری، ردیابی پارامتر UTM و شخصیتهای مشتری انجام دادهاید، در رابطه با هر نوع محتوا، اطلاعات فراوانی خواهید داشت.
بهترین نوع محتوا، محتوای شخصیسازی شده است. شما حتی میتوانید از ترفندهایی مانند داستانگویی برای بهبود محتوای خود استفاده کنید. این رویکرد در نهات منجر به فروش بیشتر خواهد شد.
تحقیقات نشان میدهد که تولید ترافیک و مخاطب هدف از مهمترین موانع بازاریابی است که کسب و کارهای مختلف در تلاش برای رفع آنها هستند:
با متنوع ساختن استراتژی محتوای خود، شانس این که محتوای شما برای مخاطبین بیشتری جالب خواهد بود را افزایش میدهید. دلیل این امر این است که این محتوا مرتبط با خواستهها و نیازهای آنها است.
بیشتر بخوانید: سیر تا پیاز بازاریابی خدماتی + تکنیک های بازاریابی خدماتی
۷. با آخرین اخبار و روندها همراه باشید
برای حفظ مرتبط بودن، بایستی اصطلاحا انگشت خود را روی نبض نگه دارید.
آنچه به صورت محلی، منطقهای، ملی و جهانی اتفاق میافتد را درک کنید. توجه خود را به اخبار مهم معطوف سازید.
همچنین، اخبار و روندهای موجود در صنعت خود را پیگیری کنید. رقبای خود را تحلیل کنید. آیا شخص (شرکت) دیگری از شما پیشی گرفته است؟
اگر یک رقیب با استفاده از یک استراتژی خاص موفقیت داشتهاست، شما بایستی از آن آگاه باشید. چند منبع خبری دقیق پیدا کنید. در خبرنامههای مربوط به صنعت خود ثبتنام کنید و در رویدادهای خاص شرکت کنید.
هر زمان که رویداد مهمی رخ میدهد که در ناحیه کاری شما است، میتوانید از آن برای تبلیغ محتوای خود استفاده کنید. به عنوان مثال، آیا چالش سطل یخ ALS را به خاطر میآورید؟ اگر در حال تولید سطل یا فروش یخ هستید، میتوانید از این چالش به عنوان یک استراتژی بازاریابی برای استراتژی محتوای خود استفاده کنید. حتی اگر فروشنده لباسهای استحمام، عینک و غیره باشید، میتوانید خلاقانه باعث افزایش فروش خود شوید.
اشتباه نکنید، من نمیگویم که شما بایستی از رویدادهای خیریه سوء استفاده کنید. فقط سعی میکنم نشان دهم که چگونه میتوانید از روندها و سایر عناوین خبرساز، کسب سود کنید. فقط کافی است خلاق باشید و آن را به استراتژی محتوای خود اعمال کنید.
بیشتر بخوانید: بازاریابی ویروسی چیست و چطور انجام می شود؟
۸. آموزش و فروش را با وبینارها انجام دهید
من میخواهم این مسئله را کاملا روشن کنم:
فقط چون بخشی از محتوا به شما در ایجاد فروش کمک میکند، به این معنی نیست که آن محتوا حتما بایستی در رابطه با فروش باشد. این محتوا میتواند آموزشی نیز باشد. با این حال، تفاوت کلیدی این است که این نوع محتوا برای فروش بهتر از یک مقالی کلی «X نکته در رابطه با Y» هستند. من این پست را با وبینارها شروع کردم چون یک نوع باورنکردنی از محتوا میباشد. نه تنها از دیدگاه آموزش بهتر است (در مقایسه با اکثر محتواها)، بلکه در صورت انجام صحیح، برای فروش نیاز بهتر است و میتواند اعداد شگفتانگیزی برای میزان فروش شما به ارمغان آورد. بیایید به چند نمونه نگاهی بیاندازیم.
KISSmetrics از وبینارها برای مدت زمان طولانی استفاده کردهاست. آنها در یک زمان ۷۷ وبینار تولید کردند و در مجموع ۱۵۵۳۸۶ ثبتنام داشتند. اگرچه فقط نیمی از کسانی که ثبت نام کرده بودند در وبینارها شرکت کردند (۷۴،۳۸۱)، ما قادر به تبدیل ۱۶۳۹۴ از این افراد بودیم. این یک نرخ تبدیل ۲۲ درصدی است (از افرادی که شرکت کردند). این نتایج برای وبینارهای با کیفیت بالا، بسیار معمولی است.
چند کسب و کار دیگر مانند Adobe و BuzzSump نتایج وبینارهای خود را فاش کردهاند. Adobe نرخ تبدیل ۱۹ درصدی را گزارش داده و BuzzSumo نرخ تبدیل حدود ۲۰ درصدی را.
ممکن است در همان ابتدا چنین نرخهای تبدیل بالایی را کسب نکنید، اما در نهایت رسیدن به این امر غیرممکن نیست. تعداد کمی از محتوا وجود دارد که نرخ تبدیلی به بزرگی وبینارها دارند.
اکنون میخواهم توضیح دهم که چگونه یک وبینار موفق ایجاد نماییم.
یک وبینار معمولی اینگونه به نظر میرسد: در صورتی که شما با وبینارها آشنا نباشید، اجازه دهید سریعا به شما بگویم که چگونه ایجاد و اجرا میشوند.
یک وبینار، در اصل یک کنفرانس ویدیویی است. ویدیو از طریق صفحه نمایش شما به نمایش در میآید. سپس، مخاطبان شما میتوانند در یک زمان مشخص به «تماس» شما بپیوندند، و شما میتوانید یک ارائهی زنده انجام دهید.
به طور معمول، صدا تنها از میکروفون شما میآید، اما میتوانید کاری کنید که چند نفر یک ارائه را انجام دهند یا حتی میکروفون برخی از مخاطبان را در صورتی که میخواهید صحبت کنند، باز نمایید.
هدف اصلی یک وبینار، آموزش دادن به مخاطبین در رابطه با یک موضوع خاص است؛ معمولا، نحوه انجام یک کار. به طور کلی، وبینارها بین ۴۰ دقیقه تا ۲ ساعت به طول میانجامند.
لحظهای تأمل کنید تا به قدرت وبینارها پی ببرید: به مدت ۴۰ دقیقه، توجه کامل بینندگان را به خود اختصاص دادهاید. شما نمیتوانید به هیچ روش دیگری این کار را انجام دهید.
در نهایت، اکثر وبینارها روی موضوعات سطح بالا تمرکز میکنند، استراتژیها، نه تاکتیکها. بنابراین، با این که شما به تفصیل نحوه انجام قدم به قدم یک کار خاص را فرا نمیگیرید، به جای آن چگونگی ایجاد یک استراتژی را برای رسیدن به چیزی بسیار فراتر، خواهید آموخت.
بخشهای اصلی یک وبینار: پنج بخش اصلی در یک اسلایدشوی وبینار وجود دارد که بایستی حتما برای وبینار خود بسازید.
من در این راهنما برای وبینارها جزئیات بسیار بیشتری را توضیح دادهام، اما این مطلب به شما یک دیدگاه سطح بالاتر در رابطه با کل فرآیند ارائه میدهد و موارد مختلفی را روشن میسازد.
ابتدا، شما اسلایدهای معرفی را دارید. چیزی که به آن اشاره نکردهام این است که وبینارها میتوانند توجه بینندگانی را که جزء مخاطبان عادی شما نیستند، به خود جلب کنند. بنابراین، در حالی که در وبینار خود تعدادی طرفدار دارید، برخی دیگر از افرادی هستند که بایستی خود را به آنها معرفی نمایید. این امر باعث میشود به آنها بگویید که شما فردی هستید که نیاز دارند به حرفهایتان گوش دهند و سپری کردن یکی دو ساعت آینده زندگیشان برای گوش دادن به شما، بسیار مفید خواهد بود. اینجا همچنین محلی است که موضوع خود را دوباره معرفی میکنید.
سپس، مستقیما به محتوای اصلی میپردازید، که اصلیترین موضوع در ارائهی شما است. این بخش میتواند تا ۸۰ درصد از کل زمان ارائه شما را شامل شود. در طول این بخش، شما بیننده را با هر فرآیندی که سعی در آموزش آن دارید، همراه مینمایید.
موثرترین وبینارها، آنهایی هستند که کاملا شفاف باشند، به همین دلیل من بسیاری از اطلاعات شخصی شرکت را با بینندگان خود به اشتراک میگذارم.
شفافیت به ویژه هنگامی که به یک موضوع استراتژیک سطح بالا میپردازید، ضروری است. با ارائه تاکتیکها، واضح خواهد بود که آیا یک کار خاص عملی میگردد یا نه.
اما با یک استراتژی، بینندگان نیاز به اعداد واقعی و نتایج تجربی دارند تا بتوان به آنها ثابت کرد چرا هر بخش از یک استراتژی، ضرورت دارد.
هنگامی که موارد ذکر شده را توضیح دادید و هرچه که مورد نیاز بود را ارائه کردید، بایستی به برخی از نتایج کلی که در صورت عملی کردن موارد ارائه شده، قادر به دستیابی هستند اشاره نمایید.
در نهایت، میتوانید زمان کوتاهی را صرف ارائه یک پیشنهاد کنید. این معمولا یک پیشنهاد ویژه است که آنها نمیتوانند در وبسایت شما پیدا کنند.
هرچه این پیشنهاد به موضوع بحث مرتبطتر باشد، نرخ تبدیل شما بهتر خواهد بود.
آخرین مولفه، زمان سوال پرسیدن است. شما میتوانید این کار را قبل یا بعد از سخنرانی خود انجام دهید، این به شما بستگی دارد. حتی میتوانید دو دوره برای سوال پرسیدن در ارائه خود قرار دهید، یکی قبل از سخنرانی و یکی بعد از آن.
بیشتر بخوانید: آنچه بازاریابان باید در مورد اینفلوئنسر مارکتینگ در سال ۲۰۲۱ بدانند
۹. اجازه دهید محصولتان توسط افراد تأثیرگذار (اینفلوئنسر) بررسی شود
یکی از اصلیترین دلایلی که محتوای معمولی شما به فروش نمیرسد این است که به هیچ وجه با آنچه که میفروشید ارتباط ندارد.
به عنوان مثال، فرض کنید فروشنده قهوه هستید. و ممکن است محتوایی با عنوان «۵ اشتباهی که هنگام دم کردن قهوه مرتکب میشوید» منتشر کنید. خوانندگان شما ممکن است مقاله را بخوانند و از آن لذت ببرند. اما یادگیری در مورد دم کردن قهوه چه ارتباطی با خریدن قهوهی شما دارد؟ ارتباط چندانی ندارد. و این اشکالی ندارد – نبایستی همه محتواها در رابطه با فروش باشند، اما برخی از آنها بایستی حتما با فروش مرتبط باشند.
مستقیمترین نوع محتوایی که باعث فروش میشود، بررسی محصول است. همچنین، این امر چیزی است که خودتان نمیتوانید آن را ایجاد کنید. اگر یک پست جدید برای بررسی محصولی که خودتان تهیه کردهاید ایجاد کنید، قطعا خوانندگان شما فرض میکنند که این بررسی جانبدارانه است (چون واقعا همینطور است!). در عوض، بایستی وبلاگنویسان، نویسندگان آزادکار و روزنامه نگارانی را پیدا کنید که مایل به بررسی محصول شما باشند.
چگونه سازندگان محتوایی را پیدا کنید که محصول شما را بررسی نمایند:
برای شروع، به لیستی از افراد که ممکن است علاقهمند به بررسی محصول شما باشند و دارای مخاطبینی هستند که شامل مخاطبین هدف شما میشوند، نیاز دارید.
برای ادامه این بخش، بیایید وانمود کنیم که شما به تازگی یک ابزار مدیریت زمان جدید منتشر کردهاید. اکنون، در حال تلاش برای بررسی شدن آن هستید، که منجر به فروش این ابزار شود.
برای شروع، در Google این موضوع را جستجو کنید «برترین (نوع محصول)»:
صفحه اول نتایج را مرور کنید و تمامی گزینههای موجود را یادداشت نمایید.
سپس، بایستی لیستی از تمامی سایتها و نویسندگان احتمالی که ممکن است محصول شما را بررسی کنند، ایجاد کنیم. برای انجام این کار، میخواهیم سایتهایی را بیابیم که ابزار مدیریت زمان را بررسی کردهاند، بخصوص ابزاری که شما آنها را یادداشت نمودهایم.
به ترتیب، بایستی (نام محصول رقیب) را جستجو کنید:
برای محصولات محبوب، این جستجو میتواند صدها بررسی را به همراه داشته باشد. خواهید دید که چند بررسی برتر برای یک محصول محبوب، در سایتهایی با قدرت بالا قرار دارند. در مورد ذکر شده، این سایتها عبارتند از PC Mag و PC World، که هر دو از سایتهای بسیار محبوب هستند. انجام یک بررسی در مورد محصول شما و قرار گرفتن آن در این سایتها بسیار خوب خواهد بود. با این حال، مگر این که یک برند شناختهشده باشید یا رابطه قوی با نویسندگان این وبسایتها داشته باشید، نمیتوانید بررسی محصول خود را در این سایتها قرار دهید.
اگر محصولی دارید که تفاوت چندانی با بقیه محصولات ندارد و اصطلاحا انقلابی نیست، پیشنهاد میکنم که سعی نکنید فورا محصول خود را برای بررسی به این وبسایتها معرفی کنید. میتوانید تلاش خود را بکنید، اما انتظار داشته باشید که بررسی محصول شما را رد کنند.
در عوض، من یک رویکرد روشمندانهتر و استراتژیکتر برای شما پیشنهاد میکنم…
بیشتر بخوانید: تکنیک های استفاده از بازاریابی عصبی در کسب و کار
چگونه میتواند شانس خود را برای دستیابی به یک بررسی موفق به حداکثر رساند:
هنگامی که از صفر شروع میکند، جلب کردن توجه دشوار است.
شما بایستی ثابت کنید که ۱) محصول شما از کیفیت بالایی برخوردار است و ۲) مخاطب هدف شما آن را دوست دارد.
در اصل، شما به اثبات اجتماعی نیاز دارید. چطور آن را به دست آورید؟
شما از صفر شروع میکنید و آهسته پیشرفت میکنید. هنگام جستجو در رابطه با بررسیهای رقبای خود، چند نتیجه برتر را فراموش کنید. به جای آن، برای یافتن بررسی در سایتهای با محبوبیت کمتر، به صفحات ۳ و ۴ و ۵ و نتایج بعدتر از آنها بروید.
برای نویسندگان در این سایتها هر هفته صدها درخواست بررسی ارسال میشود، و متقاعد کردن آنها برای بررسی محصول شما بسیار آسانتر خواهد بود. در مثال ما، من در صفحه پنجم یک بررسی Rescue Time را در یک وبلاگ ناشناخته یافتم.
آنها احتمالا خوانندگان فراوانی ندارند، بنابراین نمیتوانند فروش شما را افزایش دهند. با این حال، یک بررسی در یک وبلاگ ناشناخته هنوز هم میتواند منجر به فروش کمی شود، بنابراین در کوتاه مدت باعث تلف شدن وقت شما نخواهد شد.
علاوه بر این، وبلاگنویسان ناشناختهتر معمولا دارای یک گروه از طرفداران پر و پا قرص هستند. گاهی اوقات، وبلاگهای کوچکتر باعث فروش بیشتر نسبت به وبلاگهای بزرگتر میشوند.
بهترین قسمت برای ارتباط برقرار کردن با یک وبلاگنویس کوچک این است که احتمال این که آنها سریعا بررسی محصول شما را قبول کنند، بسیار زیاد است. من آدرس ایمیل آنها را پیدا میکنم و چیزی شبیه این را برای آنها ارسال مینمایم:
موضوع: ایدهی محتوا برای (نام وبلاگ)
سلام (نام وبلاگنویس)،
من اخیرا از وبلاگ شما بازدید کردهام و تحت تاثیر بررسی شما از (نام ابزار رقیب) قرار گرفتهام. به همین خاطر میخواهم به شما یک نسخه رایگان از ابزار خودم را ارائه دهم. نام این محصول (نام محصول) است و بسیار شبیه به (نام ابزار رقیب) میباشد، به جز این که (ابزار شما چه مزیتی نسبت به ابزار رقیب دارد؟).
اگر علاقهمند به بررسی این ابزار هستید یا هرگونه سوالی دارید، به من اطلاع دهید!
ممنون بابت وقتی که برای خواندن این پیام گذاشتید،
نام شما.
سه مورد خاص در رابطه با چنین ایمیلی وجود دارد که بایستی درک کنید:
۱. تمایزدهنده: معقول است که محصول خود را با محصول رقیب مقایسه کنید تا وبلاگنویس ببیند که چرا بایستی علاقهمند به بررسی محصول شما باشد. اما مهم است که شما توضیح دهید محصولتان چه تفاوتی با محصول رقیب دارد و چقدر نسبت به آن برتری دارد. در غیر اینصورت، چرا وبلاگنویس باید یک کپی دقیقا مانند ابزاری که قبلا از آن استفاده کرده (ابزار رقیب) داشته باشد؟
۲. ارائه محصول به صورت رایگان: بیایید روراست باشیم، بررسی محصول هدف اصلی شما است و به سودتان میباشد. بایستی نوعی انگیزه برای انجام این بررسی ارائه دهید. رایجترین انگیزه، دادن یک نسخه رایگان یا یک نمونه از چیزی که میفروشید میباشد.
۳. وبلاگنویس را مجبور نکنید تا محصول شما را بررسی کند: هنگامی که محصول خود را به صورت رایگان برای وبلاگنویس ارائه میدهید، او را مجبور نکنید تا محصولتان را بررسی کند. آنها میدانند که قصد شما چیست، و اگر واقعا آن محصول را دوست داشته باشند، بررسی را روی آن محصول انجام میدهند.
تا جایی که میتوانید برای سایتهای سطح پایینتر این ایمیل را ارسال کنید، تا حداقل چند تا از آنها پیشنهاد شما را قبول کنند. اگر از صفحه پنجم نتایج شروع کردهاید، میتوانید سایتهای موجود در صفحات سوم و چهارم را نیز امتحان کنید.
ایمیلهای ارسالی بایستی مشابه هم باشند، اما بایستی یک خط در انتهای ایمیل مشابه با خط زیر اضافه نمایید:
محصول ما قبلا در سایتهایی مانند (سایت شماره ۱) و (سایت شماره ۲) بررسی شده و مورد استقبال مخاطبین قرار گرفتهاست، به همین دلیل فکر میکنم مخاطبان شما نیز علاقهمند باشند تا نگاهی به آن بیاندازند.
چنین پاراگرافی، اثبات اجتماعی را معرفی میکند که در این مرحله شما به آن بسیار نیاز خواهید داشت. هرچه دو سایتی که معرفی کردهاید بزرگتر باشند، کارایی آن بیشتر خواهد بود. علاوه بر این، شما به وبلاگنویس اطمینان میدهید که مخاطبانشان از آن محصول لذت خواهند برد.
این امر در صورتی که با ۱۰۰ تا ۲۰۰ سایت تماس گرفته باشید، باز هم تعدادی بررسی برای شما به ارمغان میآورد (۱۰-۲۰ سایت برای ۱۰ ابزار رقیب).
در نهایت، شما بایستی کل این فرآیند را تکرار کنید. همانطور که رفته رفته بررسیها را در سایتهای بهتری دریافت خواهید کرد، از نام آن سایتها در ایمیلهای بعدی خود استفاده کنید.
زمانی که به چند نتیجه برتر در صفحه اول رسیدید که بزرگترین سایتهای موجود میباشند، برای اثبات اجتماعی چند سایت بسیار خوب برای ارائه خواهید داشت.
توجه داشته باشید که کل این فرآیند میتواند ماهها طول بکشد. با این حال، در این مدت شما بایستی با توجه به همان بررسیهای کوچک دریافتی، میزان فروش خود را افزایش داده باشید.
بیشتر بخوانید: راهنمای ایمیل مارکتینگ و بازاریابی ایمیلی
مروری بر بازاریابی محتوایی
زمانی که جو پولیزی (Joe Pulizzi) بازاریابی محتوایی را در سال ۲۰۱۰ بنیانگذاری کرد، شاید اهمیت کارش را نمیدانست. در سال ۲۰۱۷، شرکت جو پولیزی به یکی از منابع اصلی آمار بازاریابی محتوا تبدیل شده بود و یک ویدئوی عالی در رابطه با تکامل بازاریابی محتوایی، تولید کرد.
از آنجایی که اساس بازاریابی محتوایی، محتوای با کیفیت و داستانسرایی است، میتوان گفت که این مفهوم، خیلی پیش از اینکه واژهای برای آن وجود داشته باشد، با ما بوده است. هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که در رابطه با فعالیتهای آفلاین بازاریابی محتوایی در دوران پیش از اینترنت و شبکههای اجتماعی، نمیدانیم.
با این حال، امروزه هر استراتژی بازاریابی محتوا که بخواهد موفق باشد، نمیتواند اهمیت بخش آنلاین را نادیده بگیرد.
از آنجایی که داستانسرایی در گذر زمان، تغییر کرده است، نسبت به چند سال قبل، توجه مردم به حوزههای متنوعتری جلب شده و بازاریابها باید مطمئن شوند که داستانهایی که میگویند، متناسب با زمانی هستند که در آن زندگی میکنیم.
بیشتر بخوانید: هشت روش تضمینی برای بهبود عملکرد دورکاری تیم پاسخگویی مشتریان
استراتژی بازاریابی محتوا
امروزه هزاران استراتژی بازاریابی محتوا وجود دارد. در آغاز دنیای بازاریابی محتوایی، وضعیت اینگونه نبود و زمانی بود که بازاریابها گزینههای معدودی داشتند. آنها زمانی فقط به تابلوهای خیابانی، مجلهها و تبلیغات روزنامهها محدود بودند. حتی در آن روزها، آنها میتوانند سفارشیسازیهای بسیار متنوعی انجام دهند. آنها میتوانستند با کلمات در تبلیغات، تصاویری که نمایش میدادند، جای تبلیغات و تصاویر و دعوت به عمل (CTA) بازی کنند. به عبارت دیگر، روشهای بازاریابی محتوایی، برخلاف امروز، محدودیت بسیاری داشتند.
امروزه، بیش از هر دورهی دیگری در تاریخ، روشها و بسترهای بازاریابی محتوایی، موجود هستند. این گفته به این معنی است که تعداد استراتژیهای بازاریابی محتوایی، بیشمار است.
به عنوان مثال میتوان از مدل محتوای سه بعدی نام برد. مراحل بازاریابی محتوا با این استراتژی عبارتند از:
۱- مرتبط ساختن محتوا به مشکل مخاطبان هدف
۲- استفاده از نوع درست محتوا برای هر مسئلهای
۳- و نهایتا، مرتبط ساختن محتوا به چرخهی خرید
این استراتژی روشی برای خارج کردن بازاریاب از مرکز توجه تمرکز روی کسی است که بازاریاب میخواهد به او دسترسی پیدا کند. این گام برای بازاریابی محتوایی اهمیت بسیار زیادی دارد. اگر محتوای شما به درد مخاطب هدف شما نخورد و به آنها برای استفاده از محصول شما کمکی نکند، تمامی تلاشهای بازاریابی محتوایی شما، بیثمر خواهند بود. بنابراین، محتوای شما باید متناسب با مخاطب و ایدههای بازاریابی شما باشد.
در هر صورت، شما باید ابتدا مخاطب خود را به خوبی بشناسید، او را محور استراتژی بازاریابی محتوا خود قرار دهید و محتوا را برای او تولید کنید. تنها در این صورت است که مخاطب هدف، به شما توجه میکند.
توجه داشته باشید که استراتژی شما باید حول محور کسبوکار اصلی شما و نیازهای مشتریهایتان باشد و محتواهای شما، به رفع این نیازها، کمک کنند. این گفته به چه معنی است؟
منظور این است که شما باید مشتریان کنونی، مشتریان واقعی و مخاطبان خود را بشناسید. زمانی که شما به این شناخت بر سید، میتوانید محتوایی را خلق کنید که مشکلات آنها را حل کند و سبب رشد کسبوکار شما شود.
به یاد داشته باشید که هدف نهایی بازاریابی محتوا، رشد کسبوکار شما است.
در دنیای که شبکههای اجتماعی، فضای بیانتهای اینترنت، ابزارهای گرافیکی رایگان و غیره و غیره وجود دارند، تنوع استراتژیهایی که میتوانید از آنها برای جذب مشتری استفاده کنید به اندازهی تنوع ماهیان اقیانوسهای دنیا است.
در زیر میتوانید فهرستی از استراتژیهای بازاریابی محتوا مشاهده کنید:
- «چگونه …»ها
- مطالعات موردی
- نمودارها
- کتابهای الکترونیک
- ابزارها یا اپلیکیشنهای کاربردی
- پستهای نظر خواهی
- ویدئوها
- قالبها
- ایمیل مارکتینگ
- تصاویر گرافیکی
- FAQها (سوالات پرتکرار)
- جلسات پرسش و پاسخ
- نقل قولها
- تستها
- نظرسنجیها
- وبینارها
- فرهنگلغتها
- پادکستها
- راهنماها
- عکسها
- پیشبینیها
- فهرستها
- مصاحبهها
- اینفوگرافیها
- میمها
- محتوای تولید شده توسط کاربر
- اخبار شرکت
- بازیهای آنلاین
- و …
مزایای بازاریابی محتوایی
مزایای استراتژی بازاریابی محتوایی را نمیتوان تنها در یک جمله بیان کرد. ما نمیتوانیم این مزایا را در یک فهرست ساده نیز جای دهیم. هر استراتژی بازاریابی محتوایی از «آگاهی از برند» گرفته تا تولید جذب مخاطب، پرورش مشتریان، جذب مشتریان و نهایتا پشتیبانی از آنها پس از فروش، رابطهای طولانی با مخاطبان و مشتریان ایجاد میکند.
هدف نهایی بازاریابی محتوایی، آموزش طریقهی استفاده از محصولات و خدماتی به مخاطبان و کسانی است که امید دارید به مشتریان شما تبدیل شوند. بازاریابی محتوا این کار را از طریق اقدامات بهینهسازی موتور جستجو (SEO یا همان سئو) در چرخهی با شکوه آگاهی از برند، انجام میدهد.
هر چه تعداد کلمات بیشتری در یک پست وبلاگ یا یک ویدئوی یوتیوب بنویسید، وضعیت برند شما از نظر سئویی بهتر میشود. هر چه محتوای سئو شدهی شما بیشتر باشد، احتمال نمایش برند شما در نتایج جستجوی گوگل بالا میرود و هرچه این احتمال بالا برود، تعداد کلیک کاربران روی لینک وبسایت برند شما بیشتر خواهد شد.
بستن یک فروش به معنی تجمع اطلاعات، تداوم و نمایش جذاب محصول یا خدمات است. بازاریابی محتوا از طریق آموزش دادن به مشتریان احتمالی در رابطه با هر جنبهی پیچیدهی محصول یا خدمات شما، آنها را به مشتریان واقعی تبدیل میکند. هر مقاله، ویدئو یا هر نوع محتوای دیگری، گام دیگری به سوی فروش است. این محتواها، به سوالات مخاطبان پاسخ میدهند و از طریق قرار دادن برند در جایگاه یک متخصص یا برند پیشرو در آن حوزه سبب میشوند که مخاطب به برند اعتماد کند. هر چه مخاطب نام برند شما را در اینترنت بیشتر ببیند، بیشتر برای خرید به شما اعتماد خواهد کرد.
بازاریابی محتوا به خدمات پس از فروش نیز کمک میکند. این استراتژی با جواب دادن به سوالات مختلف و محتمل مشتریان، بخشی از بار را از روی دوش تیم خدمات پس از فروش بر میدارد. به علاوه، استراتژی بازاریابی محتوا با فرآهم آوردن محتوای مورد نیاز به منظور به اشتراکگذاری توسط کاربران، به کمپینهای ارجاعی شما نیز کمک میکند.
بنابراین میتوان گفت که مراحل بازاریابی محتوایی عبارتند از:
۱- آگاهی از برند
۲- تبدیل مشتریان احتمالی به مشتریان واقعی (پرورش مشتریان یا nurturing customers)
۳- پشتیبانی پس از فروش
بیشتر بخوانید: گوگل آنالیتیکس (Google Analytics) چیست؟ و چه کاربردی دارد
انواع بازاریابی محتوایی
بازاریابی محتوا بسیار متنوع است. شما میتوانید با کمی خلاقیت همراه با دانش بسیار و تحلیلهای اندک، هر کدام از روشهای بازاریابی محتوایی را به کار گیرید.
پستهای بلاگ
پستهای بلاگ، پدربزرگان خردمند و سالخوردهی بازاریابی محتوایی هستند. این پستها، سالهاست که برای بازاریابی محتوا مورد استفاده قرار میگیرند و اثر خودشان را نشان دادهاند. همهی ما با این پستها آشنا هستیم و همهی ما از آنها استفاده کردهایم. پستهای بلاگ باید غنی از کلمات کلیدی، مرتبط با حوزهی فعالیت کسبوکار شما، تا حد ممکن، اوریجینال، و حاوی لینکهایی به دیگر محتواهای مرتبط باشند تا به نیازهای هر خوانندهای، پاسخ دهند. این پستها باید طراحی زیبا و خوبی داشته باشند و بتوان آنها را در پلتفرمها و دستگاههای مختلف، به اشتراک گذاشت.
شبکههای اجتماعی
شبکههای اجتماعی بزرگترین جبههای هستند که کسبوکارهای مدرن باید در آنها بجنگند و هیچ کدام از آنها را از قلم نیندازید. این شبکهها با داشتن میلیونها کاربر یا مشتریان بالقوه، نقطهی صفر بازاریابی محتوا هستند. هر پلتفرم، قلمروی خودش را دارد که کاربران آن دموگرافیها و پرسوناهای مختلفی دارند و کسبوکارها میتوانند از این ویژگیها به نفع خود استفاده کنند. معمولا، کسبوکارها در شبکههای اجتماعی، دیگر انواع محتواهای خود مانند پستهای بلاگ یا ویدئوها را به اشتراک میگذارند اما از این شبکهها میتوان برای اطلاعراسنی و دیگر اطلاعات کم حجم، استفاده کنند. شبکههای اجتماعی سبب دیده شدن برند شما میشوند.
بازاریابی ویدئویی
بازاریابی محتوایی دقیقا آنکاری را انجام میدهد که از نامش بر میآید و یک مد روز در دنیای بازاریابی محتوا است. نشان داده شده است که بازاریابی یوتیوبی، تبدیل مخاطب به مشتری را تقویت میکند، ROI را بهبود میبخشد و سبب ایجاد رابطهای بهتر بین مخاطبان و برند میشود. فقط به ویدئوهای معرفی برند اکتفا نکنید؛ ویدئوهای آموزشی برای مشتریان، وبینارهای زنده و انواع دیگر ویدئوهای مفید برای کاربران را تولید کرده و به اشتراک بگذارید.
بیشتر بخوانید: استراتژی بازاریابی ویدئویی در سال ۲۰۲۱
پادکستها
پادکستها نیز در حوزهی بازاریابی محتوا قرار میگیرند. پادکستها روش فوقالعادهای برای جای دادن برند خود در ذهن مخاطب به عنوان یک متخصص و پیشرو در حوزهی فعالیت شما هستند و شانس این را فرآهم میآورند که در هر موضوعی، وارد جزئیترین جزئیات شوید. یکی از ویژگیهای خوب پادکستها این است که وقتی که یک کاربر یک اشتراک برای خود میسازد، استفاده از آنها نسبتا راحت است زیرا مخاطبان میتوانند آنها را در هنگام کار کردن یا دیگر فعالیتها انجام دهند (خود من دوستی دارم که بدون گوش دادن پادکست خوابش نمیبرد!). به علاوه، اشتراکگذاری آنها، آسان است. مشکل پادکستها این است که کمتر کسی به آنها گوش میدهد ولی این واقعیت، رفتهرفته در حال رنگ باختن است.
بیشتر بخوانید: نقش پادکست در بهبود جایگاه سئو+اینفوگرافی
اینفوگرافیها
اینفوگرافیها، یک روش مدرن بازاریابی محتوا هستند. اینوگرافیها، تصاویر بلند و عمودی میباشند که خواندن آنها آسان است و پر از اطلاعات مختصر و مفید شامل آمار، نمودارها و هر چیز دیگری هستند که بتوان در کنار این اطلاعات قرار داد. اشتراک گذاری اینفوگرافیها بسیار آسان و اثرگذاری آنها بسیار زیاد است. تنها مشکل آنها این است که باید حاوی اطلاعاتی زیاد در فرمت عمودی و در عین حال، زیبا باشند. یک اینفوگرافی خوب، تعداد زیادی دادهی مفید در یک فضای کوچک است.
معایب بازاریابی محتوایی؛ محدود اما قابل توجه
هر روش بازاریابی، هر چقدر هم که کامل و مفید باشد، معایبی دارد. البته معایب و مشکلات بازاریابی محتوا، بسیار محدود و شامل موارد زیر میباشند:
- موفقیت در بازاریابی محتوا زمانبر است: بازاریابی محتوا میتواند یک فرآیند زمانبر باشد. به طور معمول، یک دورهی آزمون و خطا برای یافتن بهترین استراتژی بازاریابی محتوا باید طی شود.
- بازاریابی محتوا نیازمند اختصاص منابع زیادی است: بازاریابی محتوا میتواند زمان زیادی را از شما بگیرد. شما باید محتوا تولید کنید، آن را منتشر نمایید و اثرگذاری آن را تحلیل کنید. برای ایجاد انواع مشخصی از محتوا مثل اینوگرافیها و ویدئوها، شما باید منابع مالی اختصاص دهید و افراد متخصص، استخدام کنید.
- پیدا کردن ایدههای محتوایی دشوار است: پیدا کردن ایدههایی برای بازاریابی محتوایی مؤثر کار دشوار و زمانبری است. البته هر چه شما در این نوع بازاریابی پیش بروید و نتایج آن را تحلیل کنید، این موضوع برای شما راحتتر میشود.
- ارزیابی اثرگذاری بازاریابی محتوایی کار دشواری است: ارزیابی اثر بازاریابی محتوایی روی ترافیک وب و ارتباطات آنلاین، کار نسبتا راحتی است. تعیین اثر بازاریابی محتوا روی آگاهی از برند و اعتبار بخشیدن به برند، کار دشواری است.
در مجموع میتوان گفت که بازاریابی محتوا در دنیای امروز، برای بقا در بازارهای به شدت رقابتی، اهمیت بسیار زیادی دارد. استراتژیهای متعددی برای بازاریابی محتوا موجود است و شما باید با توجه به شناختی که از مخاطب خود دارید، استراتژی خود را تعیین کنید. بازاریابی محتوایی مزایای بسیار زیادی دارد و البته معایبی هم دارد که در مقایسه با مزایای بلند-مدت آن، میتوان به راحتی از آنها چشمپوشی کرد.
نتیجهگیری
بازاریابی محتوایی مسلما موثرترین نوع بازاریابی است که امروزه در اختیار شما قرار گرفتهاست.
با این حال، بایستی مطمئن شوید که از محتوا برای تبدیل ترافیک به فروش استفاده میکنید، نه فقط برای تولید ترافیک.
شما در صورتی که بخواهید فروش خود را افزایش دهید، بایستی اطمینان حاصل کنید که محتوایت مرتبط است.
نحوه استفاده از عناصر مختلف در انتهای قیف تبدیل را کشف کنید. سپس یک نقشه سفر مشتری ایجاد کنید تا به شما درک بهتری در رابطه با خواستههای مشتری بدهد. از پارامترهای UTM برای ردیابی رفتار آنها استفاده کنید و میزان موفقیت کمپینهای مختلف را بسنجید. تبلیغات را در رسانههای اجتماعی انجام دهید.
هنگامی که متوجه شدید کدام تبلیغات بیشترین موفقیت را دارند، میتوانید شخصیتهای مشتری را بسازید تا حتی مشتریان بیشتری را جلب کنید.
از منابع، ابزار و تجزیه و تحلیلهایی که ذکر کردم برای شناسایی نوع محتوایی که بیشترین اثر را روی مخاطبان شما دارد، استفاده کنید. استراتژی محتوای خود را بر همین اساس، تنظیم نمایید.
اگر نکاتی که در این راهنما بیان کردم را دنبال کنید، محتوای خود را مرتبطتر خواهید ساخت و تأثیر قابل توجهای در تعداد فروش خود خواهید دید.
[۱] Conversion funnel
[۲] Customer journey map
بسیار پست کاربردی نوشتید.
مرسی از شما