۵ سال کارمند بودم تا اینکه بالاخره تصمیمم را گرفتم…
بعضیها فکر میکنند من هیچ تجربه ای از زندگی کارمندی ندارم و از همان ابتدا به کار در منزل صنایع دستی و تولید صنایع دستی مشغول بودم. اما من ۵ سال در یک شرکت گرافیست بودم و مثل همه کارمندها سر ساعت میرفتم و سر ساعت برمیگشتم. محیط کار و همکارانم را هم خیلی دوست داشتم.
کار کارمندی با روحیات و خلقیات من سازگار نبود. حتی آن زمان که در شرکت پشت سیستمم مشغول کار بودم، ذهنم همواره در حال گشتن به دنبال ایده های جذاب و رنگارنگ بود. سعی میکردم با انجام کارهای هنری به قول معروف برای دل خودم، بخش خلاق وجودم را ارضا کنم.
علاقه نداشتن به کار یعنی بد گذراندن نیمی از زندگی!
اما باز روی ۸ ساعت از عمرم را به روشی میگذارندم که خیلی از سبک زندگی مورد علاقه ام فاصله داشت. به مدت و دو سه سال نیز کسب و کار خانگی ام را به موازات کارم در شرکت پیش بردم. ساعت ۶ که به خانه میرسیدم تازه کار اصلی ام شروع میشد و بساط نمدمالی ام را باز میکردم. نمی دانم تا چه اندازه با کار نمدمالی آشنایی دارید. نمدمالی توان جسمانی زیادی میطلبد و شبها گاهی از دست درد خوابم نمیبرد.
تا این که یک روز تصمیمم را گرفتم. با خود فکر کردم مگر من چند بار زندگی میکنم که بخواهم بخش زیادی از آن را به انتخاب خودم جوری بگذرانم که دوست ندارم؟! ما تقریباً یک سوم از عمر و نیمی از ساعات بیداریمان را به کارمان اختصاص میدهیم. پس دوست نداشتن کار یعنی بد گذراندن نیمی از زندگی! این گونه بود که صد در صد از بابت تصمیمم مطمئن شدم و استعفا دادم.
مزایای تولید صنایع دستی در منزل در مقایسه با کار کارمندی
اول این را بگویم که روحیه من به هیچ عنوان با کار کارمندی سازگار نبوده و نیست. ولی بعضی از افراد این روش کار را میپسندند. اولین مزیتش برای من این است که برای کار کردن و کار نکردن نیاز به اجازه کسی ندارم. هر زمان که بخواهم با برنامه ریزی قبلی میتوانم به سفر بروم. اما مهمترین مزیت این روش کار برای من این است که این شانس را به من میدهد که از کار دلخواهم پول درآورم.
کار صنایع دستی در منزل سختی های خودش را هم دارد!
البته تصور بعضی از افراد از تولید صنایع دستی در منرل خیلی واقعی نیست و وقتی این روش کار را انتخاب میکنند و با سختی هایش روبرو میشوند، سریع جا میزنند. شما وقتی کارمند جایی هستید، همیشه خیالتان راحت است که حقوق مشخصی دارید. به علاوه، از محل کار که خارج میشوید، دیگر زمانتان متعلق به خودتان است. اما اگر در کار تولید صنایع دستی باشید و یا در منزل کاری برای خودتان داشته باشید، گاهی با زیاد شدن سفارشها مجبورید از تمام کارهای شخصی خود بزنید و تمام زمان خود را به کارتان اختصاص دهید.
“مهمترین مزیت این روش کار برای من این است که این شانس را به من میدهد که از کار دلخواهم پول درآورم.”
همه می پرسند حالا چرا نمد؟!
کار با پشم و نمد در ذهن بیشتر مردم کاری مردانه و به دور از ظرایف هنری است. برای همین خیلیها از من میپرسند، این همه هنر دستی، چرا سراغ نمد رفتی؟! راستش من همیشه در این فکر بودهام که هنرهای قدیمی ایرانی را با زندگی مدرن پیوند بزنم. وقتی به گوشه گوشه ایران سفر میکنم، حیرت میکنم از این همه هنری که داریم و استفاده شان تنها به منطقه خاصی محدود است.
حدود ده سال قبل با نمدمالی آشنا شدم و به آن علاقه پیدا کردم. بعد از یوتیوب فیلمهای آموزشی را تماشا کردم و از اصفهان سفارش پشم دادم و خودم شروع به نمدمالی کردم. سپس از میراث فرهنگی اطلاعات نمدمالها را گرفتیم و پس از مدتی برای آموزشهای بیشتر به روستاهای اصفهان رفتیم و فوت و فن این کار را از استادان یاد گرفتیم. یک مدت هم خودمان نمدمالی میکردیم. یعنی از صفر تا صد کار را خودمان انجام میدادیم. پشم را میگرفتیم، میمالیدیم و محصول خلق میکردیم.
مدتی هم خودمان نمدمالی میکردیم. یعنی صفر تا صد کار را خودمان انجام میدادیم. پشم خام را میگرفتیم، رنگ میکردیم، میمالیدیم و محصول خلق میکردیم.
هر کاری که میکنید، آن را فقط کمی بهتر از رقیبانتان انجام دهید.
توصیه من به تمام افرادی که میخواهند کسب و کاری را راه اندازی کنند این است که هر کاری میکنید، کمی بهتر از رقیبانتان انجام دهید. این تجربه شخصی من است . اتفاقاً چند وقت پیش به یک همایش زنان کارآفرین دعوت شده بودم و یکی از سخنرانان آماری علمی ارائه کرد که اگر با اختلاف تنها ۱۰ درصد کاری را متفاوت و بهتر انجام دهید، میتوانید از بابت موفقیت کارتان مطمئن باشید.
فرقی نمیکند چه کاری انجام میدهید. اگر قرار است پیازداغ درست کنید و بفروشید، آن را طوری درست و بسته بندی کنید که اگر مشتری بین محصول شما و محصول رقیبتان تردید داشت، دلیلی برای انتخاب محصول شما داشته باشد. مثلاً با ادویه ای مخصوص درست کنید یا یک ربان به آن بزنید. در هر کاری اثری از خود به جا بگذارید تا تفاوتی میان کار شما با بقیه وجود داشته باشد. این همان چیزی است که این روزها به آن مزیت رقابتی میگویند.
نگرانی بزرگ هنرمندان: چگونگی عرضه صنایع دستی
بسیاری از کسانی که هنری دارند، این نگرانی را دارند که چگونه محصولات صنایع خود را عرضه کنند و مدام از من میپرسند شما چه طور بازار خود را پیدا کردید؟ عمده فروش محصولات دستا از طریق اینستاگرام و تلگرام است. البته آن اوایل کارم را با فروش به دوستان و اعضای خانواده شروع کردم. از آنجایی که محصولاتم مشابهی نداشت، به مرور و با تبلیغات دهان به دهان مشتریان بیشتری پیدا کردم. تا مدتی هم محصولاتمان را به صورت امانی به مزونها و گالریها میسپردیم. دیجیکالا نیز ما را در اینستاگرام پیدا کرد و قرارداد بستیم و همکاری خوبی داشتیم.
بیشتر بخوانید: آموزش کسب درآمد و بازاریابی در اینستاگرام در سال ۲۰۲۰
بعد از ۴-۵ سال نیز تن درست سراغمان آمد و یک پارت سفارش به صورت آزمایشی به ما دادند. از طراحی و کیفیت کار راضی بودند و قرارداد انحصاری بستیم. البته به شخصه بیشتر سفارشهای تکی را دوست دارم و سری کاری با روش کاری ام جور نیست. پس از مدتی محصولاتم را به گالریهای مختلف که صنایع دستی میفروختند معرفی کردم و آنها نیز استقبال خوبی کردند.
بیشتر هنرها این قابلیت را دارند که به سرتاسر دنیا گسترش پیدا کنند. در واقع ما برای کارمان بازاری به بزرگی کل دنیا داریم. بسیاری از محصولات من چه به سفارش مستقیم مشتریان خارجی و چه به صورت هدیه به کشورهای دیگر رسیدهاند و مردم آن کشورها از دیدن چنین آثاری بسیار به وجد میآیند.
خوشبختانه اکنون که شبکه های مجازی این قدر رواج یافتهاند، دست واسطهها نیز کوتاه شده است. هنرمندان میتوانند از دورترین روستاها مشتریان خود را در شهرهای بزرگ پیدا کنند. حتی چند هنرمند میتوانند با هم جمع شوند و یک تولیدی کوچک در منزل راه بیندازند.
علاقه به کارم بود که کمکم کرد روزهای سخت را پشت سر بگذارم.
علاقه به کاری که میکنیم بسیار مهم است. اوایل که من خودم نمدمالی میکردم، فروش چندانی نداشتم. چون هنوز با چم و خم بازار آشنا نشده بودم و سرعت تولیدمان نیز پایین بود. به همین دلیل درآمدم کم بود. اگر به کارم علاقه نداشتم امکان نداشت بتوانم آن روزها را پشت سر بگذارم. آن روزها تنها عاملی که باعث میشد ناامید نشوم عشقم به کارم بود. من تک تک کیفها را فارغ از اینکه فروش میروند یا خیر با چنان عشقی درست میکردم که خستگی برایم بی معنا بود.
چه کار کنم بهتر شود؟!
یک فرد خلاق، زمینه کاریش هر چه که باشد، همواره در حال خلاقیت است. ذهن یک فرد خلاق از کار نمیایستد. من همواره در حال ایده گرفتن هستم. مرزی بین زمان کاری و زمان استراحتم وجود ندارد. بسیاری از ایده هایم را در مسافرتهایم گرفتهام. همین چند وقت پیش در یک مجلس ختم نشسته بودم که ایده کاری خیلی خوبی به فکر رسید. ذهن من همیشه در حال بازی با فرمها و رنگهاست. همیشه در این فکرم که چه کار کنم فلان چیز بهتر شود؟
کار تمیز، کار تمیز، کار تمیز
توصیه به تولیدکنندگان صنایع دستی: کار تمیز دست مشتری بدهید. تمیزی کار، تمیزی دوختها و رنگها چیزی است که به کار به قول معروف سکه میدهد. مشتری با یک نگاه تفاوت میان کار تمیز و کار کثیف را تشخیص میدهد. با کار تمیز به مشتری میگویید تو برایم ارزش داری و برای همین وقت و انرژی بیشتری برایت صرف کردهام.
همیشه در فرآیند تولید این سوال را از خود بپرسید: «چه کار کنم بهتر شود؟» هنر خود را در تمیزترین حالت ممکن تولید کنید. اگر میبینید محصولتان تمیز نیست، آن را روانه بازار نکنید. در صنایع دستی، صدمهای که عرضه محصول بد و کثیف به برند شما میزند، از ضرر نفروختن آن محصول بسیار بیشتر است.
همیشه در فرآیند تولید این سوال را از خود بپرسید: «چه کار کنم بهتر شود؟» هنر خود را در تمیزترین حالت ممکن تولید کنید. اگر میبینید محصولتان تمیز نیست، آن را روانه بازار نکنید. در صنایع دستی، صدمهای که عرضه محصول بد و کثیف به برند شما میزند، از ضرر نفروختن آن محصول بسیار بیشتر است.
مممنون استفاده کردم
درود برشما
بهترین کار رو کردین که رفتین سمت کار مورد علاقه خودتون،مطالب عالی و مفید بود مرسی امیدوارم من هم مثل شما پرواز کنم